همسر شما نفر اول زندگیتان باید باشد
همسر شما نفر اول زندگیتان باید باشد
شما 7 تا اصل رو باید رعایت کنید تا بتونید عشق و محبت و صمیمیتی که بین شما و همسرتون در ابتدای ازدواج بوجود اومده رو حفظ کنید...
یکی از اون 7 اصل اینه که همسرت باید برای شما توجه و تمرکز و نفر اول زندگیتون باشه ...
معناش این نیست که همیشه نفر اوله ...بلکه معنایش این است که:
اولا در مجموع در 70تا90 درصد موارد همسرت باید برات نفر اول باشه ..
بزارید یک مثال ساده بزنم ...
فرض کنیم من بین انتخاب دو لباس مردد هستم یعنی برام اصلا فرقی ندارن...
مادرم یکیو انتخاب میکنه و همسرم دیگری...
مطمئنا من اونی که همسرم انتخاب میکنه میپوشم
دوما بین دو نفر که یکشون همسرت و مثلا دیگری خواهرت یا مادرت هست در شرایط مساوی حتما همسرت انتخاب باید بشه...
این شرط سلامت خانواده هسته ای است و همینطور هم خواهر شما در شرایط مساوی بین شما و همسرش باید همسرشو انتخاب کنه
معلومه که شرایطی هم پیش میاد که ادم خواهر یا مادرشو انتخاب میکنه
مثلا اگه مادر من به رفتن به اورژانس بیمارستان نیاز داشته باشه و من با همسرم قرار مهمانی دارم مطمئنا چون شرایط کاملا نا برابر است حتما مادر رو انتخاب میکنم
زن و شوهر باید اولویت زندگی هم باشند .
ما باید مسئله وجود نظم و مهمتر از اون در اینجا ترتیب رو در دنیا بپذیریم و وقتی ما پذیرفتیم که ترتیب وجود داره باید بدونیم که در این نظام ترتیب همسر ما اولین هست .
شما دو نفری هستید که بیشترین وقت و انرژی رو با هم می گذرونید ،
شما همه زندگیتون با هم هست ،
شما دونفری هستید که بدنتون رو با هم شریک و سهیم می شید ،
شما دو نفری هستید که فرزندانتون رو با هم شریک و سهیم می شید ،
شما دو نفری هستید که وسط سه میلیار و نیم زن و مرد همدیگر رو انتخاب کردید .
پدر و مادر شما هم باید همدیگر رو به شما اولویت بدن .
خواهر و برادر شما هم باید همسرانشون رو به شما اولویت بدن .
هر انسانی باید همسر ، خانواده و اولویت های خودش رو داشته باشه .
و هیچ جای اعتراضی از جانب هیچ کسی برای کسی که اولویت هارو رعایت می کنه نیست .
این درست هست که هر کسی جای خودش رو داره
ولی این جاها بر اساس اولویت و ترتیب هست .
همه مردم دنیا در زندگی شما هستند ولی آیا شما مسئول تغذیه بچه همسایه هم هستید . شاید بخواید به اون کمک کنید ولی مسئولیت اون با شما نیست. وقتی ما خانواده ی گسترده رو پشت سر گذاشتیم و پذیرفتیم که خانواده ی هسته ای بهترین خانواده هست ، متشکل از همسر و فرزندان که بهترین بچه ها در اونجا به وجود میان ،
اون وقت هست که به اون سمت می ریم .
همسر شما حتی به بچه های شما اولویت داره ، مادامی که همسر شما در مورد چیزهایی که بحث سلیقه و انتخاب و یا یک گزینه هست نظری داره ، نظر او به نظر بچه ها هم اولویت داره
■کسایی که خانواده رو مقدم بر عشق میدونند دقیقا در چارچوب وابستگی که یکی از بیماریهای فرهنگی ماست عمل میکنند .
....حالا یک متن و نوشته ای رو از یک نویسنده براتون کپی میکنم شاید منظورمو بهتر برسونه:
اوایل ازدواجمان به چهره همسرم در خواب نگاه می کردم. این تنها چیزی بود که آرامم می کرد و به من احساس امنیت می داد.برای همین مدت زیادی او را در خواب تماشا می کردم.
اما یک روز این عادت را ترک کردم. از کی؟ سعی کردم به خاطر آورم. شاید از آن روزی که من و مادر شوهرم، سر اسم گذاشتن روی پسرم بحثمان شد. آن روز دعوای شدیدی بین ما در گرفت، اما همسرم نتوانست چیزی به هیچ کدام مان بگوید. او کنار ایستاده بود و سعی می کرد ما را آرام کند.
از آن به بعد، دیگر احساس نکردم همسرم حامی من است. فکر کنم این تنها چیزی بود که از او خواستم و او نتوانست به من بدهد. البته همه اینها به سالها پیش بر می گردد. من و مادر شوهرم مدتهاست آشتی کرده ایم. من روی پسرم، اسمی را گذاشتم که دلم می خواست. به علاوه، رابطه من و همسرم هم خیلی زود به حالت عادی بازگشت.
اما مطمئنم این پایان نگاه کردن های من به چهره خوابیده او بود.
کجا ممکن است پیدایش کنم / هاروکی موراکامی
narges..
شما 7 تا اصل رو باید رعایت کنید تا بتونید عشق و محبت و صمیمیتی که بین شما و همسرتون در ابتدای ازدواج بوجود اومده رو حفظ کنید...
یکی از اون 7 اصل اینه که همسرت باید برای شما توجه و تمرکز و نفر اول زندگیتون باشه ...
معناش این نیست که همیشه نفر اوله ...بلکه معنایش این است که:
اولا در مجموع در 70تا90 درصد موارد همسرت باید برات نفر اول باشه ..
بزارید یک مثال ساده بزنم ...
فرض کنیم من بین انتخاب دو لباس مردد هستم یعنی برام اصلا فرقی ندارن...
مادرم یکیو انتخاب میکنه و همسرم دیگری...
مطمئنا من اونی که همسرم انتخاب میکنه میپوشم
دوما بین دو نفر که یکشون همسرت و مثلا دیگری خواهرت یا مادرت هست در شرایط مساوی حتما همسرت انتخاب باید بشه...
این شرط سلامت خانواده هسته ای است و همینطور هم خواهر شما در شرایط مساوی بین شما و همسرش باید همسرشو انتخاب کنه
معلومه که شرایطی هم پیش میاد که ادم خواهر یا مادرشو انتخاب میکنه
مثلا اگه مادر من به رفتن به اورژانس بیمارستان نیاز داشته باشه و من با همسرم قرار مهمانی دارم مطمئنا چون شرایط کاملا نا برابر است حتما مادر رو انتخاب میکنم
زن و شوهر باید اولویت زندگی هم باشند .
ما باید مسئله وجود نظم و مهمتر از اون در اینجا ترتیب رو در دنیا بپذیریم و وقتی ما پذیرفتیم که ترتیب وجود داره باید بدونیم که در این نظام ترتیب همسر ما اولین هست .
شما دو نفری هستید که بیشترین وقت و انرژی رو با هم می گذرونید ،
شما همه زندگیتون با هم هست ،
شما دونفری هستید که بدنتون رو با هم شریک و سهیم می شید ،
شما دو نفری هستید که فرزندانتون رو با هم شریک و سهیم می شید ،
شما دو نفری هستید که وسط سه میلیار و نیم زن و مرد همدیگر رو انتخاب کردید .
پدر و مادر شما هم باید همدیگر رو به شما اولویت بدن .
خواهر و برادر شما هم باید همسرانشون رو به شما اولویت بدن .
هر انسانی باید همسر ، خانواده و اولویت های خودش رو داشته باشه .
و هیچ جای اعتراضی از جانب هیچ کسی برای کسی که اولویت هارو رعایت می کنه نیست .
این درست هست که هر کسی جای خودش رو داره
ولی این جاها بر اساس اولویت و ترتیب هست .
همه مردم دنیا در زندگی شما هستند ولی آیا شما مسئول تغذیه بچه همسایه هم هستید . شاید بخواید به اون کمک کنید ولی مسئولیت اون با شما نیست. وقتی ما خانواده ی گسترده رو پشت سر گذاشتیم و پذیرفتیم که خانواده ی هسته ای بهترین خانواده هست ، متشکل از همسر و فرزندان که بهترین بچه ها در اونجا به وجود میان ،
اون وقت هست که به اون سمت می ریم .
همسر شما حتی به بچه های شما اولویت داره ، مادامی که همسر شما در مورد چیزهایی که بحث سلیقه و انتخاب و یا یک گزینه هست نظری داره ، نظر او به نظر بچه ها هم اولویت داره
■کسایی که خانواده رو مقدم بر عشق میدونند دقیقا در چارچوب وابستگی که یکی از بیماریهای فرهنگی ماست عمل میکنند .
....حالا یک متن و نوشته ای رو از یک نویسنده براتون کپی میکنم شاید منظورمو بهتر برسونه:
اوایل ازدواجمان به چهره همسرم در خواب نگاه می کردم. این تنها چیزی بود که آرامم می کرد و به من احساس امنیت می داد.برای همین مدت زیادی او را در خواب تماشا می کردم.
اما یک روز این عادت را ترک کردم. از کی؟ سعی کردم به خاطر آورم. شاید از آن روزی که من و مادر شوهرم، سر اسم گذاشتن روی پسرم بحثمان شد. آن روز دعوای شدیدی بین ما در گرفت، اما همسرم نتوانست چیزی به هیچ کدام مان بگوید. او کنار ایستاده بود و سعی می کرد ما را آرام کند.
از آن به بعد، دیگر احساس نکردم همسرم حامی من است. فکر کنم این تنها چیزی بود که از او خواستم و او نتوانست به من بدهد. البته همه اینها به سالها پیش بر می گردد. من و مادر شوهرم مدتهاست آشتی کرده ایم. من روی پسرم، اسمی را گذاشتم که دلم می خواست. به علاوه، رابطه من و همسرم هم خیلی زود به حالت عادی بازگشت.
اما مطمئنم این پایان نگاه کردن های من به چهره خوابیده او بود.
کجا ممکن است پیدایش کنم / هاروکی موراکامی
narges..
۶.۴k
۱۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.