من در عشق

من در عشق...
همانند پیرمردی هستم که...
به آلزایمر دچار است...
عشق من...
دستم را که رها کنی...
حواست که از من پرت شود...
گم می شوم...
محو می شوم...
و بعد از آن...
تو...
هیچ جا و...
هیچ جا و...
هیچ جا...
از من اثری نخواهی یافت...

#مهسا_مجیدی_پور
دیدگاه ها (۱)

همیشه خودت را وقف عشق ورزیدن به دیگران کن خودت را وقف پیرامو...

ولتناین جشن کودکان کار استو من برای خوشحال کردنشاناز سر هر چ...

صدبار به سنگ ، کینه بستند مرا از خویش غریبانه گسستند مرا گفت...

تا زمانی که حسادت در ما جاری است ؛می توان مطمئن بود که به ان...

وقتی بهش گفتم دلم لرزیده و تو خنده‌های یه نفر خودم رو گم کرد...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط