در سکوت خود را به بند گریه کشیدم همانا به بند خونی گیر کر
در سکوت خود را به بند گریه کشیدم همانا به بند خونی گیر کردم ک دگر کسی. نه به پایم سوخت و نه ساخت حتی برایم گریه نکرد....
دلم یه جای دور تو ناکجا آباد میخاد ک خودم باشم و خودت....
دلم یه جای دور تو ناکجا آباد میخاد ک خودم باشم و خودت....
۴.۴k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲