آقای دکتر امشب باهاش رفتم بیرون داشتم باهاش حرف میزدم

آقای دکتر، امشب باهاش رفتم بیرون داشتم باهاش حرف ‌میزدم؛
نمیدونم چرا هرکی رد میشد نگام میکرد به بغلیش میگفت
نگا دیوونه رو!؛
با خودش حرف میزنه.

#هومان_صادقی
دیدگاه ها (۱)

نوشته بود: هر چند وقت، موقت از هم جدا بشید، یا میفهمید که چق...

ما هم عجب نسلی بودیمبه ما که رسید رودخانه‌ها خشکیدجنگل‌ها سو...

اگه یکیو دارید که؛وقتی تو خیابونی با محکم گرفتن دستت،وقتی تو...

داستان چیست؟⛅🌱

نام فیک:عشق مخفیPart: 14*سه سال بعد*(الان ات ۲۰ سالشه و جیمی...

×نمیدونم نمیدونم آبجی .نگران . +.کم کم داشتم از حال میرفتم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط