داستان غمگین
#داستان غمگین
#عاشق_ب_اینا_میگن 🚶🏻♀️🖤
پسر : میشه #بمونی؟
دختر : #نه ما قبلا حرفامونو زدیم
پسر : باشه #اما آخه من دوست دارم
دختر : خب #منم دوست دارم
پسر : خب پ این #کارت چیه
دختر : #گفتم ک نمیشه
پسر : آخه... باش #مواظب خدت باش
دختر : باش #کاری نداری؟
پسر:....
دختر : الو
پسر : جانم.
دختر : گفتم #حرفی نداری؟
پسر : نه ت خاسته ای #نداری؟
دختر : فقط ی چیزی... اگ ی روزی #خاصتی منو ببینی واصم #گل رز آبی میاری؟
پسر : #چرا ک نه
دختر : باشه ممنون.
پسر : خدافز #عشقم
دختر : نه #یدیقه صب کن!
پسر قط کردو نشنید دختر #اشک از چشماش سرازیر شد.
یه ماه بعد بخاطر سرطان #مرد.
#نامه ای ک برا پسره نوشته بود:
سلام.. ازم #دلخوری؟ خب نخاستم با دیدن #غمام درد بکشی ناراحت نباش از #دستم.. لامصب زود #قط کردی نشد بگم #خیلی دوست دارم... راستی #گل رزایی که قول دادی... هنوز سر قولت هستی دیگ؟ پاشو بیا سر #خاکم تنهام #دیوونه..!
#غافل از اینکه پسر #همون روزی #خداحافظیشون خود #کشی کرده#بوده🙂
#عاشق_ب_اینا_میگن 🚶🏻♀️🖤
پسر : میشه #بمونی؟
دختر : #نه ما قبلا حرفامونو زدیم
پسر : باشه #اما آخه من دوست دارم
دختر : خب #منم دوست دارم
پسر : خب پ این #کارت چیه
دختر : #گفتم ک نمیشه
پسر : آخه... باش #مواظب خدت باش
دختر : باش #کاری نداری؟
پسر:....
دختر : الو
پسر : جانم.
دختر : گفتم #حرفی نداری؟
پسر : نه ت خاسته ای #نداری؟
دختر : فقط ی چیزی... اگ ی روزی #خاصتی منو ببینی واصم #گل رز آبی میاری؟
پسر : #چرا ک نه
دختر : باشه ممنون.
پسر : خدافز #عشقم
دختر : نه #یدیقه صب کن!
پسر قط کردو نشنید دختر #اشک از چشماش سرازیر شد.
یه ماه بعد بخاطر سرطان #مرد.
#نامه ای ک برا پسره نوشته بود:
سلام.. ازم #دلخوری؟ خب نخاستم با دیدن #غمام درد بکشی ناراحت نباش از #دستم.. لامصب زود #قط کردی نشد بگم #خیلی دوست دارم... راستی #گل رزایی که قول دادی... هنوز سر قولت هستی دیگ؟ پاشو بیا سر #خاکم تنهام #دیوونه..!
#غافل از اینکه پسر #همون روزی #خداحافظیشون خود #کشی کرده#بوده🙂
۳.۹k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.