ا.ت:تاحالا چند تا ادم کشتی؟
ا.ت:تاحالا چند تا ادم کشتی؟
درحالی که داشت دست کشای بوکسو دستش میکرد
جین:نمیدونم
جین:چرا؟
ا.ت:چی چرا؟
جین:چرا میخواستی کمکم کنی
جین:تو میتونستی اون معامله رو قبول کنی و از دستم خلاص بشی
ا.ت:به دلایل شخصی
یه جفت دستکش بوکس بهم داد
جین:از کی تاحالا زندگی مافیایی من شده دلایل شخصیه تو؟
ا.ت:ببین من اگه میرفتم اونور اب تو از زیر زمینم شده پیدام میکردی برای کشتنم جونتم میدادی نمیدادی؟
جین:هوم
ا.ت:بعدشم من زبانم خارج چه غلطی کنم؟
جین:میدونم دلیلت همچژن چیزی نیست ولی بلاخره میفهمم
هوفف چقد سخت میگیره
ا.ت:خب الان باید با بکس شروع کنیم؟
جین:اوهوم نکنه میخوای اول کاری پخش زمین بشی
ا.ت:شاید من نتونم بزنم ولی کارای دیگه ای بلدم مثلا قهوه مف دار
جین:قهوه کف دار؟
داشت نزدیکم میشد
جین:منظورت چیه؟
چیکار میخواد بکنه
ا.ت: چ.چی؟
ا.ت:هی.هیچی
ا.ت:بریم سر تمرین ها؟
از نزدیک شدن به من دست برداشت
رفت سمت کیسه بوکس
جین:با کیسه بوکس میتونی کار کنی؟
ا.ت:نه فقط تو بلدی
رفتم سمت یه کیسه بوکس دیگه
شروع کردم به ضربه زدن مشتای محکمی میزدم و تغریبا داشتم خودمو خالی میکردم
جین هم شروع کرده بود خیلی مشتاش قوی بود
جا خوردم
بعد چند مین با صداش متوقف شدم
جین:کافیه وقتشه ببینم چقدر توانایی بلدی
ا.ت:خیله خب
رفتیم سمت تشک تمرین
ا.ت:از مبارزه شروع کنیم؟
جین:مطمعنی؟
ا.ت:اونقدرم ضعیف نیستم که فکر میکنی
جین:هرجور میلت میکشه
گردن به گردن شدیم و مبارزه رو شروع کردیم
جوری بودیم که هر دو مون حرکت بعدیمونو میدونستیم و از قبل جاخالی میدادیم
که یهو با یه حرکت خوابوندتم زمین
شکست خوردم اه
جین: خوب بود
دستشو سمتم دراز کرد
دستشو گرفتمو منو کشوند بالا
ا.ت: میشه این فنو بهم یاد بدی
جین: اوهوم
جین:کار خیلی ساده ایه وقتی یکی گارد گرفته تو قشنگ میتونی کمر بندازیش
ا.ت:از کمر؟
جین:میخوای امتحان کنم؟
ا.ت:نه نه مرسی
جین:خب تو امتحان کن
ا.ت:چی؟
جیم:ببینم مگه نمیخوای یاد بگیریش؟
ا.ت:چرا
جین:خب باید تمرینشم بکنی
جین:الان کس دیگه ای اینجا هست جز من
ا.ت:هوففف باشه
ا.ت:خب گارد بگیر
گرد گرفت
از کمر گرفتمش که کله ملاقش کنم ولی نتونستم بلندش کنم داشتم همونجوری زور میزدم
جین:چی شده؟
از اون حالت در اومدم
ا.ت:خیلی سنگینی
جین:من سنگین نیستم تو زورمو نداری
ا.ت:اوم حالا راضی شدی
دستاشو به کمرش گرفت
جین:اینجوری نمیشه
یه نگاه به دورو بر کرد
جین:باید وزنه بزنی
ا.ت:الان؟
جین:اره الان
ا.ت:ساعت چنده؟
جین:7
ا.ت:باشه بریم
رفتیم توی اتاق که درش شفاف بود
ا.ت:خب باید از چند کیلو شروع کنم؟
جین:100
ات:چی؟مسخره میکینی؟
درحالی که داشت دست کشای بوکسو دستش میکرد
جین:نمیدونم
جین:چرا؟
ا.ت:چی چرا؟
جین:چرا میخواستی کمکم کنی
جین:تو میتونستی اون معامله رو قبول کنی و از دستم خلاص بشی
ا.ت:به دلایل شخصی
یه جفت دستکش بوکس بهم داد
جین:از کی تاحالا زندگی مافیایی من شده دلایل شخصیه تو؟
ا.ت:ببین من اگه میرفتم اونور اب تو از زیر زمینم شده پیدام میکردی برای کشتنم جونتم میدادی نمیدادی؟
جین:هوم
ا.ت:بعدشم من زبانم خارج چه غلطی کنم؟
جین:میدونم دلیلت همچژن چیزی نیست ولی بلاخره میفهمم
هوفف چقد سخت میگیره
ا.ت:خب الان باید با بکس شروع کنیم؟
جین:اوهوم نکنه میخوای اول کاری پخش زمین بشی
ا.ت:شاید من نتونم بزنم ولی کارای دیگه ای بلدم مثلا قهوه مف دار
جین:قهوه کف دار؟
داشت نزدیکم میشد
جین:منظورت چیه؟
چیکار میخواد بکنه
ا.ت: چ.چی؟
ا.ت:هی.هیچی
ا.ت:بریم سر تمرین ها؟
از نزدیک شدن به من دست برداشت
رفت سمت کیسه بوکس
جین:با کیسه بوکس میتونی کار کنی؟
ا.ت:نه فقط تو بلدی
رفتم سمت یه کیسه بوکس دیگه
شروع کردم به ضربه زدن مشتای محکمی میزدم و تغریبا داشتم خودمو خالی میکردم
جین هم شروع کرده بود خیلی مشتاش قوی بود
جا خوردم
بعد چند مین با صداش متوقف شدم
جین:کافیه وقتشه ببینم چقدر توانایی بلدی
ا.ت:خیله خب
رفتیم سمت تشک تمرین
ا.ت:از مبارزه شروع کنیم؟
جین:مطمعنی؟
ا.ت:اونقدرم ضعیف نیستم که فکر میکنی
جین:هرجور میلت میکشه
گردن به گردن شدیم و مبارزه رو شروع کردیم
جوری بودیم که هر دو مون حرکت بعدیمونو میدونستیم و از قبل جاخالی میدادیم
که یهو با یه حرکت خوابوندتم زمین
شکست خوردم اه
جین: خوب بود
دستشو سمتم دراز کرد
دستشو گرفتمو منو کشوند بالا
ا.ت: میشه این فنو بهم یاد بدی
جین: اوهوم
جین:کار خیلی ساده ایه وقتی یکی گارد گرفته تو قشنگ میتونی کمر بندازیش
ا.ت:از کمر؟
جین:میخوای امتحان کنم؟
ا.ت:نه نه مرسی
جین:خب تو امتحان کن
ا.ت:چی؟
جیم:ببینم مگه نمیخوای یاد بگیریش؟
ا.ت:چرا
جین:خب باید تمرینشم بکنی
جین:الان کس دیگه ای اینجا هست جز من
ا.ت:هوففف باشه
ا.ت:خب گارد بگیر
گرد گرفت
از کمر گرفتمش که کله ملاقش کنم ولی نتونستم بلندش کنم داشتم همونجوری زور میزدم
جین:چی شده؟
از اون حالت در اومدم
ا.ت:خیلی سنگینی
جین:من سنگین نیستم تو زورمو نداری
ا.ت:اوم حالا راضی شدی
دستاشو به کمرش گرفت
جین:اینجوری نمیشه
یه نگاه به دورو بر کرد
جین:باید وزنه بزنی
ا.ت:الان؟
جین:اره الان
ا.ت:ساعت چنده؟
جین:7
ا.ت:باشه بریم
رفتیم توی اتاق که درش شفاف بود
ا.ت:خب باید از چند کیلو شروع کنم؟
جین:100
ات:چی؟مسخره میکینی؟
۴.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.