پشت سر مرده جیناومد داخل از جلوی اینه بلند شدم
پشت سر مرده جیناومد داخل از جلوی اینه بلند شدم
جین:برای تعمیر شیر اومدن
ا.ت:عا اهان ببخشید
تعمیر کار:حموم کدوم وره؟
ا.ت:از اینور
همراهیش کردم
مشغول تعمیر شدن
رفتم پیش جین که دم در دست به سینه وایستاده بود
ا.ت:ممنون که بخاطره من...
جین:بخاطره تو نبود ؟
ا.ت:هوفففف حالا هرچی ممنون
بیشور تو ذوق زن
پرش زمانی*
کار تعمیر کار تموم شد
وقت شام بود غذا حاضر بود
خودمو مرتب کردمو رفتم پایین دیدم جین منتظرمه تا بیام
ا.ت:منتظرم نمیموندی
جین:مجبور نبودم ولی جزو ادابه
زیر لب گفتم
ا.ت: نمی دونستم توهم ادب داری
جین:دارم
ا.ت:تو از کجا فهمیدی چی گفتم؟
جین:کر نیستم
ا.ت:پر رو
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
غذامو شروع کردم
ا.ت:فردا ساعت چند تمرین داریم؟
جین:تمرین؟
ا.ت:اوهوم
جین:خیله خب 5صبح
لغمه افتاد تو گلوم
ا.ت:(سرفه)(سرفه)چی؟
لیوان ابو داد دستم یکم خوردم
جین:به گوشت نخورده 5صبح
ا.ت:خیلی زود نیست؟
جین:اوکی اگه نمخوایی مجبور نیستی
ا.ت:باشه باشه قبول
غذامو خوردم سریع رفتم تو اتاقمو چشامو بستم
جین:صبح شده*داد
با صدای نحسش چشامو باز کردم که با یه پارچ اب بالا سرم ایستاده بپد
ا.ت:جین مبادا مبادا اینکارو بکنیا*بلند
جین:دیگه دیره
تا خواست چپه کنه از جام تکون خوردم که اب ریخت رو تخت
جین:حرکت سریعی بود
ا.ت: تلافی داریم جین خان
جین:خیله خب برو اماده شو باید بربم باشگاه
ا.ت:ساعت چنده؟
جین:5
از پنجره بیرونو نگاه کردم
ا.ت:خیلی بی فکریا هنوز خورشید در نیومده
جین:داری وقت تلف میکنی
ا.ت:من نه تو داری تلف میکنی برو بیرون تا لباس عوض کنم
زفت بیرون یه لباس ورزشی پوشیدم
رفتم پایین یه تیپ ورزشی زده بود بهش میومد
ا.ت:من اماده ام باید بریم کدوم باشگاه؟
جین:باشگاه خودم
راه افتادم دنبالش
ا.ت:باشگاه خصوصی داری؟
جین:____
رفتیم تو پارکینگ از اونجا وارد یه اتاق بزرگ شذیم یا همون باشگاه
ا.ت:واو نمیدونستم به ورزش علاقه داری
جین:اوهوم
رفتم سمت کیسه بوکس چند تا مشت کوچولو زدم
ا.ت:خوشبحالت وقتی عصبانی میتونی رو کیسه بوکست خالی کنی اما تو رپشت یه جور دیگست*خنده
جین:هه
جین:برای تعمیر شیر اومدن
ا.ت:عا اهان ببخشید
تعمیر کار:حموم کدوم وره؟
ا.ت:از اینور
همراهیش کردم
مشغول تعمیر شدن
رفتم پیش جین که دم در دست به سینه وایستاده بود
ا.ت:ممنون که بخاطره من...
جین:بخاطره تو نبود ؟
ا.ت:هوفففف حالا هرچی ممنون
بیشور تو ذوق زن
پرش زمانی*
کار تعمیر کار تموم شد
وقت شام بود غذا حاضر بود
خودمو مرتب کردمو رفتم پایین دیدم جین منتظرمه تا بیام
ا.ت:منتظرم نمیموندی
جین:مجبور نبودم ولی جزو ادابه
زیر لب گفتم
ا.ت: نمی دونستم توهم ادب داری
جین:دارم
ا.ت:تو از کجا فهمیدی چی گفتم؟
جین:کر نیستم
ا.ت:پر رو
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
غذامو شروع کردم
ا.ت:فردا ساعت چند تمرین داریم؟
جین:تمرین؟
ا.ت:اوهوم
جین:خیله خب 5صبح
لغمه افتاد تو گلوم
ا.ت:(سرفه)(سرفه)چی؟
لیوان ابو داد دستم یکم خوردم
جین:به گوشت نخورده 5صبح
ا.ت:خیلی زود نیست؟
جین:اوکی اگه نمخوایی مجبور نیستی
ا.ت:باشه باشه قبول
غذامو خوردم سریع رفتم تو اتاقمو چشامو بستم
جین:صبح شده*داد
با صدای نحسش چشامو باز کردم که با یه پارچ اب بالا سرم ایستاده بپد
ا.ت:جین مبادا مبادا اینکارو بکنیا*بلند
جین:دیگه دیره
تا خواست چپه کنه از جام تکون خوردم که اب ریخت رو تخت
جین:حرکت سریعی بود
ا.ت: تلافی داریم جین خان
جین:خیله خب برو اماده شو باید بربم باشگاه
ا.ت:ساعت چنده؟
جین:5
از پنجره بیرونو نگاه کردم
ا.ت:خیلی بی فکریا هنوز خورشید در نیومده
جین:داری وقت تلف میکنی
ا.ت:من نه تو داری تلف میکنی برو بیرون تا لباس عوض کنم
زفت بیرون یه لباس ورزشی پوشیدم
رفتم پایین یه تیپ ورزشی زده بود بهش میومد
ا.ت:من اماده ام باید بریم کدوم باشگاه؟
جین:باشگاه خودم
راه افتادم دنبالش
ا.ت:باشگاه خصوصی داری؟
جین:____
رفتیم تو پارکینگ از اونجا وارد یه اتاق بزرگ شذیم یا همون باشگاه
ا.ت:واو نمیدونستم به ورزش علاقه داری
جین:اوهوم
رفتم سمت کیسه بوکس چند تا مشت کوچولو زدم
ا.ت:خوشبحالت وقتی عصبانی میتونی رو کیسه بوکست خالی کنی اما تو رپشت یه جور دیگست*خنده
جین:هه
۶.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.