دلم به پهنای یک آسمان گرفته

دلم به پهنای یک آسمان گرفته
وبه سیاهی عمیق ترین درّه ها
تاریکست
کاش میتوانستم
تا دورترین کهکشانها، دردم را فریاد بزنم
شانه هایی میخواهم
که خیسشان کنم
بی آنکه بپرسند، چرا؟!
ویک بغل مهربانی میخواهم
بی هیچ انتظار...
دیدگاه ها (۱)

سر، ز عشق‌وُدل، ز غمخالی مکنبی‌خیالشزندگی حیفست حیف...#فیض_ک...

ای کاش که مهتاب شبم ، روی تو باشد ...

الصدمات و الآلام لم تعد تبکینی، إنما تدفعنی للصمت بقسوة... و...

لب فرو بستم ولی در سینه ام فریادهاست ...!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط