دلم به پهنای یک آسمان گرفته وبه سیاهی عمیق ترین درّه هاتاریکستکاش میتوانستمتا دورترین کهکشانها، دردم را فریاد بزنمشانه هایی میخواهمکه خیسشان کنمبی آنکه بپرسند، چرا؟!ویک بغل مهربانی میخواهم بی هیچ انتظار...