خواستم برم ولی چیکار کنم که عادت کردم به اینجا

خواستم برم ...ولی چیکار کنم ... که عادت کردم به اینجا ...چند ساله هستم اینجا ... نمیشه راحت رفت ... یه چند تا از پیج های قدیمی ام رو حتی رمز عبورش رو یادم رفت و نشد برم داخلش دیگه ...
+نمیدونم چرا نمیتونم برم از اینجا ... شاید چون تنها جاییه که بدون حضور فامیل و آشنا ... میتونم خودم باشم و پست بذارم اینجا ... حرف دلم رو بزنم ... راحت باشم ... به دور از هر غریبه ی به ظاهر آشنایی !

+من از نزدیک بودن های دور میترسم ...
دیدگاه ها (۲۸)

ما هیچ وظیفه ای نداریم که دیگران را از خودمان راضی نگه داریم...

[‏چرا انقدر دست ما در مقابل این دیو هزارسر خالیه؟]

آخرین پست .دیگه نمیام اینجا ... خداحافظ .

مهربون باشین...زندگی پر از خداحافظی های غیر منتظره ست:)..‌‌‌...

رمان وعده ی سرخ. پارت 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط