یاد یاران قدیدمی بخیر یه روزی صبحمون با ویس شروع میشد و

یاد یاران قدیدمی بخیر. یه روزی صبحمون با ویس شروع میشد و شبمون با ویس تمام. کل زندگیمکن رو گزاشته بودیم‌توش از جیک و پوک هرکی پا میزاشت تو ویس خبر داشتیم. شده بودیم یه خانواده که هر روز بزرگتر میشد یه مدت کارمون شده بود هر روز رفتن به پرفایل بچه ها با حو هایی که میدادن و آشوبایی که به پا میکردن یکی قهر میکرد همه میرفتن منتش رو میکشیدن‌که برگرده. یکی مریض داشت همه براش دعا میکردن وااااااای یه مدت همه ریخته بودت تو لاین چت کردن
دیدگاه ها (۱۶۶)

آقا به پرفایل هر کدوم از دوستای قدیمی که سر میزنم میبینم متا...

تو دو سالی که نبودم توی ویس اتفاق های زیادی افتاده تو زندگیم...

آقا من همش دو سال نبودم اینقدر این ویسگون تغییر کرده که باید...

سلااااااااام جیییییییییییییییغ من برگشتم 😂 😂 😂 😂 😂 انگار خور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط