یاد یاران قدیدمی بخیر. یه روزی صبحمون با ویس شروع میشد و
یاد یاران قدیدمی بخیر. یه روزی صبحمون با ویس شروع میشد و شبمون با ویس تمام. کل زندگیمکن رو گزاشته بودیمتوش از جیک و پوک هرکی پا میزاشت تو ویس خبر داشتیم. شده بودیم یه خانواده که هر روز بزرگتر میشد یه مدت کارمون شده بود هر روز رفتن به پرفایل بچه ها با حو هایی که میدادن و آشوبایی که به پا میکردن یکی قهر میکرد همه میرفتن منتش رو میکشیدنکه برگرده. یکی مریض داشت همه براش دعا میکردن وااااااای یه مدت همه ریخته بودت تو لاین چت کردن
۶.۳k
۲۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.