دستانت

دستانت
بوی ریحان می دهد
و آغوشت
بوی بهار نارنج
بر عرض دست های تو
شهری است
آرام و پرغرور
ایستاده بر شکوفه های بادام
که اگر دستانت را باز کنی
تورا
همچون سربازی
که تازه به قلمرو توسعه یافته ات
رسیده باشد
دربر خواهم گرفت
و بوسه ای
بر شانه هایت خواهم نشاند
سپیده دم فردا
اناری بر شانه هایت خواهد روئید
دیدگاه ها (۱)

مردها.... گاهی همه ی عشقشان در نگاهشان خلاصه می شودبگذار مطم...

دلم ، دوست داشتنی میخواهدانحصاری ...از آنها که فقط سهمِ دلِ ...

چقدر هوسِ پاییز کرده ام !چقدر دلم ؛خیابان هایِ نارنجی می خوا...

عششقت انگور سياهی بودكہ در پستوی دلم ماند و كهنہ شدو هرچہ می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط