کسی نمیداند

کسی‌ نمی‌‌داند
جاده‌ها برای چه طولانی اند
شب برای چه دراز
هوا چرا بارانیست
ایستگاه‌ها چرا خالی‌ ؟؟ کسی‌ نمی‌داند
فصل ها
برگ ها
هفته‌های هزار روزه
خواب‌های هزار پاره
انفجارِ بی‌ طنینِ یک بغض
چه ربطی‌ به کوچه دارد
چه ربطی‌ به انتظاری سوخته
به ابهامِ مرگ آورِ یک تاخیر
به حافظه ی خونینِ یک مسافر دارد
کسی‌ نمی‌‌داند
باغچه چگونه پر از اندوهِ یاس می‌‌شود
و مهتاب
با چه حسرتی از گیسوانِ سیاهِ یک زن تاب می‌‌خورد
که شوقِ نوازش
چه دیوانه وار
در دست‌های مردِ عاشق سُر می‌خورد
کسی‌ نمی‌‌داند
در ادعای ما و آینه
آینه ... برای چه ؟؟؟ نیکی فیروزکوهی
دیدگاه ها (۱)

.💔 💔 💔 یکی هم باید بین تمام این چند ملیارد آدم باشد روحت را ...

پارت : ۴۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط