(سلام من ا/ت هستم و ۲۱سالمه و یک سال و نیمه که با جیهوپ ا
(سلام من ا/ت هستم و ۲۱سالمه و یک سال و نیمه که با جیهوپ ازدواج کردم)
(سلام من جیهوپ هستم و۲۵سالمه.....)
امروز حوصله ام سر رفته بود.همیشه جیهوپ خونه بود و باهم میرفتیم بیرون و خوش میگذرونیم ولی جیهوپ سه روزه که به یه سفر کاری.خب منم تصمیم گرفتم برم باغی که جیهوپ خیلی اونجا رو دوست داره.
کارای لازمه رو انجام دادم و به سمت ماشین رفتم و حرکت کردم.
فلش بک به ۱ ساعت بعد:
رفتم باغ کلید رو انداختم که دیدم یه لباس زنونه اونجاست .ازسمت اتاق صدای ناله میومد.
درو باز کردم و با صحنه ای که دیدم دهنم وا موند.جیهوپ داره یه زنو می بوسه اگر دیرتر اومده بودم جیهوپ هم هیچی تنش نبود.
+بله آقا در سفر کاری تشریف دارن(با گریه)
-ا/ت وایسا برات توضیح میدم
خواست بیاد سمتم که اومدم بیرون و ماشین رو روشن کردم.
فلش بک به ۱ ساعت بعد:
رسیدم خونه و فقط به در نگاه میکردم انقدر تو ماشین گریه کردم که اشکی برام نموند . از سوپری الکل و مشروب سفارش دادم و صدای زنگ در اومد درو باز کردم دیدم جیهوپه
+بله آقای هوسوک کاری داشتین
_ا/ت چرا اینجوری میکنی بزار برات توضیح بدم.
+فکر نکنم حرفی بمونه آقای هوسوک فردا هم برگه ی طلاق میرسه خدمتتون
_ا/ت لطفا
خواستم درو ببندم کا پام گیر کرد و افتادم بغلش و با یه حالت خماری گفت
_حالت خوبه؟
+بله خوبم
خواستم از بغلش بیا بیرون که برآید استایل بغلم کرد برد تو اتاق
+جیهوپ ولم کن.
رفتیم اتاق و حسابی درس خوندیم😈
فلش بک به صبح:
_چاگیا نمی خوای پاشی صبحونه بخوری؟
+چشمام رو مالیدم و گفتم خوابم میاد که زیر دلم درد شدیدی گرفت (اثرات شب درس خوندن)
_چاگیا ببخشید فکر کنم دیشب زیاده روی کردم
+آخ خفه شو
جیهوپ برآید استایل بغلم کرد برد یه دوش گرم گرفتم و کمکم کرد لباسا رو بپوشم. یهو بغلم کرد و گفت
_چاگیا میشه منو ببخشی؟قول میدم دیگه تکرار نشه.
+اگه قول بدی دیگه تکرار نشه ام باشه😊
یه بوسه سطحی رو لبم گذاشت و رفتیم صبحونه خوردیم.
پایان
***********************************
۱۰تا کامنت
۱۰ تا لایک
(سلام من جیهوپ هستم و۲۵سالمه.....)
امروز حوصله ام سر رفته بود.همیشه جیهوپ خونه بود و باهم میرفتیم بیرون و خوش میگذرونیم ولی جیهوپ سه روزه که به یه سفر کاری.خب منم تصمیم گرفتم برم باغی که جیهوپ خیلی اونجا رو دوست داره.
کارای لازمه رو انجام دادم و به سمت ماشین رفتم و حرکت کردم.
فلش بک به ۱ ساعت بعد:
رفتم باغ کلید رو انداختم که دیدم یه لباس زنونه اونجاست .ازسمت اتاق صدای ناله میومد.
درو باز کردم و با صحنه ای که دیدم دهنم وا موند.جیهوپ داره یه زنو می بوسه اگر دیرتر اومده بودم جیهوپ هم هیچی تنش نبود.
+بله آقا در سفر کاری تشریف دارن(با گریه)
-ا/ت وایسا برات توضیح میدم
خواست بیاد سمتم که اومدم بیرون و ماشین رو روشن کردم.
فلش بک به ۱ ساعت بعد:
رسیدم خونه و فقط به در نگاه میکردم انقدر تو ماشین گریه کردم که اشکی برام نموند . از سوپری الکل و مشروب سفارش دادم و صدای زنگ در اومد درو باز کردم دیدم جیهوپه
+بله آقای هوسوک کاری داشتین
_ا/ت چرا اینجوری میکنی بزار برات توضیح بدم.
+فکر نکنم حرفی بمونه آقای هوسوک فردا هم برگه ی طلاق میرسه خدمتتون
_ا/ت لطفا
خواستم درو ببندم کا پام گیر کرد و افتادم بغلش و با یه حالت خماری گفت
_حالت خوبه؟
+بله خوبم
خواستم از بغلش بیا بیرون که برآید استایل بغلم کرد برد تو اتاق
+جیهوپ ولم کن.
رفتیم اتاق و حسابی درس خوندیم😈
فلش بک به صبح:
_چاگیا نمی خوای پاشی صبحونه بخوری؟
+چشمام رو مالیدم و گفتم خوابم میاد که زیر دلم درد شدیدی گرفت (اثرات شب درس خوندن)
_چاگیا ببخشید فکر کنم دیشب زیاده روی کردم
+آخ خفه شو
جیهوپ برآید استایل بغلم کرد برد یه دوش گرم گرفتم و کمکم کرد لباسا رو بپوشم. یهو بغلم کرد و گفت
_چاگیا میشه منو ببخشی؟قول میدم دیگه تکرار نشه.
+اگه قول بدی دیگه تکرار نشه ام باشه😊
یه بوسه سطحی رو لبم گذاشت و رفتیم صبحونه خوردیم.
پایان
***********************************
۱۰تا کامنت
۱۰ تا لایک
۲۱.۸k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.