چشم وا کردم و دیدم که وجودم تو شدی

چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"

درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"

درد من دوری از توست،بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"

دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی".......
دیدگاه ها (۱۱)

ب چـه بهانـه اےمیخواهےمرافراموش کنے.آن هم درست زمانیکه ک .....

من از تمام این دنیاعشق می‌خواهم وُ مستی شعر،گل‌های شمعدانی پ...

سکوت کردم غرورم نشکـںـه !!..دل♡م شکسـت.

#تفکرعارفی را گفتند :فلانی قادر است پرواز کند ،گفت :اینکه مه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط