نام رمان:دوستت دارم
نام رمان:دوستت دارم
پارت۱
یلام من جعون ات هستم تازه امسال دارم میرم دانشگاه . اههههههه از درس خوندن خوشم نمیاد. رفتم اتاقم قراره فردا برم دانشگاه روز اول آههه چه قدر خسته کننده.
خودم رو انداختم رو تخت کم کم چشام خواب رفت .
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ساعت ۶ بود یادم افتاد امروز روز اول دانشگاهه .
آماده شدم و رفتم دانشگاه .
وقتی رسیدم یه اه بلند کسیدم و رفتم تو ........
رسیدم به کلاس ردیف سوم نشستم ... خیلی خسته بودم میخواستم بخوابم(عاشق خوابیدنم اینو نگفتم نه؟)
اما معلم اومد خودش رو معرفی کرد:سلام من آقای جف هستم .
همه سلام کردن ولی من نه .. بالاخره دانشگاه تموم شد و من رفتم خونه .
خوابیدم . ساعت ۸ برای شام بیدار شدم . شام خوردم رفتم اتاق وباز چشام رفت .
صبح بیدار شدم وای ساعت ۶ونیم بود واییییییی تازه روز دومه .
داشت دیرم میشد.
۵ دقیقه دیر کردم .
وقتی رسیدم.................
پارت۱
یلام من جعون ات هستم تازه امسال دارم میرم دانشگاه . اههههههه از درس خوندن خوشم نمیاد. رفتم اتاقم قراره فردا برم دانشگاه روز اول آههه چه قدر خسته کننده.
خودم رو انداختم رو تخت کم کم چشام خواب رفت .
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ساعت ۶ بود یادم افتاد امروز روز اول دانشگاهه .
آماده شدم و رفتم دانشگاه .
وقتی رسیدم یه اه بلند کسیدم و رفتم تو ........
رسیدم به کلاس ردیف سوم نشستم ... خیلی خسته بودم میخواستم بخوابم(عاشق خوابیدنم اینو نگفتم نه؟)
اما معلم اومد خودش رو معرفی کرد:سلام من آقای جف هستم .
همه سلام کردن ولی من نه .. بالاخره دانشگاه تموم شد و من رفتم خونه .
خوابیدم . ساعت ۸ برای شام بیدار شدم . شام خوردم رفتم اتاق وباز چشام رفت .
صبح بیدار شدم وای ساعت ۶ونیم بود واییییییی تازه روز دومه .
داشت دیرم میشد.
۵ دقیقه دیر کردم .
وقتی رسیدم.................
۵.۲k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.