در انتظار چه نشستهای

در انتظار چه نشسته‌ای
زمان علف خرس نیست عزیزم
هر ثانیه‌ی حرام شده‌‌اش را
باید حساب پس بدهی
حواست نباشد
همین ساعت لکنته‌ی دیواری
به نیش عقربه‌های تیزش
تو را و اشتیاق مرا
به اجزای موریانه پسند تجزیه می‌کند
و چشم‌هایت را می‌برد
مانند دو تمبر باطل شده‌ی قدیمی
در آلبومی کپک‌زده بچسباند

نگو کسی به فکرت نیست
و نامت را دنیا از یاد برده‌است
شاید دنیا
تویی و من
و نام ما مهم نیست در جریده عالم
با حروف درشت چاپ شود
همین که جانانه
بر لبی جاری شود
تا ابدیت خواهد رفت ...

📝 عباس صفاری
دیدگاه ها (۲)

صبوری مرداب را داریآرامشی عمیقکه سنجاقک‌ها را پابند کرده‌است...

درود🌸 اولین روزهفته🌱 از راه رسید🌱 انشالله امروزپراز 🌱 خیروبر...

قبل از وعده‌ی تو بهار اینقدر بیرحم نبود ببین اردیبهشتِ پر اد...

باور کنید هنوز در روستای کودکی‌ام چوپان‌ها نی می‌زنند و من ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط