ویو فردا

ویو فردا

با الارم گوشیم پاشدم جیمین هنوز خوابود اخه تو چقد کیوتی رفتم پایین جای زخمم خیلی درد میکرد دیشبم یکم خون بالا اوردم اما جیمین خواب بود نفهمید هنوزم باورم نمیشه جیمینم منو دوس داره تو این فکر بودم که یهو یکی پشت بغلم کرد منم که فپبیا دارم از اینکه کسی بهم دست بزنه اما فهمیدم جیمینه برگشتم اما جیمین نبود اون بادیگاردم بود
.. چیکتر میکنی من ریییستم
؛بیبی باید خیلی وقت پیش اینکارو میکردم
من تو دوس دارم ا.ت از اون موقع که اومدم برات کار کنم
.. ولم کن من دوست ندارم(باگریه)
؛هیشش
.. جیم(دهنشو گرف)
؛هیشش فعلا باهات کاردارم

ویو ا.ت

تا اینو گف قلبم رف تو دهنم
؛بیا بریم تو اتاق من
.. ههههههمممم
؛ باید برام چارقلو بیاری تا اومد ادامه بده پخش زمین شد اونو جیمین زدش
، کجا بااین عجله
منم که پاهام سست شده بود افتادم زمین
.. جی....م..ین
، ا.ت خوبی .
..(ا.ت شروع میکنه بلند گریه کردن)
،ا.ت خاهش میکنم
.. جیمین من خیلی میترسم
جیمین ا.ت رو بغل میکنه











ادامه دارد 🙃
نظر بدید