رازافسانهشب

#راز_افسانه_شب

چه کسی میداند

تا که بر من گویند:

راز افسانه شب؟

این چه رازیست که در شب جاریست ...

این چه سریست که شب در دل خود کرده نهان

که همه رنج و غم و درد و الم های جهان ....

چون شب از راه رسد

با طلوع کدر ذره تاریکی شب ....

بشکفد غنچه غم در دل ما....

و به رقص آورد اندوه و غمین سازد دل

و در آن مجلس پر ماتم و غم در دلها

چشم هم ساقی ان مجلس خونین گردد ....

پر کند ساغر و پیمانه این بزم غمین .....

همه از باده اشک خونبار ....

و رسد بر در غم خانه دل

دردو رنج و غم هجرانِ پر از ناله و اشک

و چه ماتم کده ای گردد دل....

آه بیچاره دلم

غم و اندوه پر از درد پر است در دل من

با که گویم این درد

با که گویم رنجم ....

چون که همراه نمیبیم کس

کسی همراه نشد با دل من ....

آخر ای تیره شب ...

. تو چه داری در دل

که همه دلتنگی

تا تو از راه رسی با تو بیایند همگی پی در پی ....
#سعیدعرفانی
نوامبر 2016
دیدگاه ها (۵)

شیفتگان_خدمتی_که_تشنگان_قدرت_شدندوقتی مسئولین میگویند اینتر ...

مردها کاین گریه در فقدان همسر می کنند بعد مرگ ...

#ریشه_مثل_ها #چه_کشکی #چه_پشمیچوپانی گله را به صحرا برد. ...

میگم اینا که میان لایک میکنند ...وقتی میری تو صفحشون میبینی ...

بررسی شعر زیبای «ونگوک» از (تس) (بخش دوم) ................ ن...

جنگی حاجی

فریبا شش بلوکی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط