عشق بی پایان♡p3

عشق بی پایان♡p3
+که یهو یکی دستمو کشید اون شوگا بود منو بین دستاش زندانی کرد
_داداشت چرا انقدر روت حساسه
+چـ. چون د. دوسم داره
_عا خوب منم همینطور
+چی یعنی چی منم همینطور
_یعنی اینکه من عاشقتم
+اینو گفت از دستش فرار کردمو رفتم تو اتاق
÷چته چرا نفس نفس میزنی
+ا. اون بهم گف دوسم داره
÷غلط کرده مرتیکه
+جیمین عزیرم عشقم اروم باش من تورو خیلی خیلی دوست دارم نگران نباش
÷منم دوست دارم
بغلش کردم
*موقع شام*
+یه شلوارک بنفش پوشیدم با یه هودی بنفش مایل به مشگی پوشیدم و روبه جیمین گفتم: بلیم من حاضرم
÷باهات
+چی
÷باهات معلومه
+انقدر گیر نده لطفا عه اون از اون جور ادما نیس چون وقتی تو مدرسه خوردم بهش بهم کمک کرد مثل بقیه نبودـ
÷اخرین بارته این لباسو میپوشی فقط پیش من بپوش خوب
+خندیدم و گفتم: باشه بریم گشنمه
دستمو گرفت و رفتیم سر میز شام
_چون نمیدونستم چی دوست دارید سوشی نودل تند و نودل ساده درست کردم اگه دوست ندارید بگید چیز دیگه ای درست کنم
+نه نه همینا خوبه فقط نودل تند رو بهم میدین؟ به داداشیم هم سوشی با نودل بدید
_باشه
*داد*
*شام تموم شد جیمین رفت اتاق منم* *ظرفارو شستم*
_عا ممنون عزیرم
+خواهش میکنم
که یهو دستشو دورم حلقه کرد و گردنمو اروم بوسید
_اوممم بوی خوبی میدی برو بخواب الان داداشت میاد منو میزنه(خنده)
+ب. باشه
رفتم اتاق که جیمین دم اتاق وایساده بود تا رفتم منو به دیوار چسبوندم و گفت.....................

خمارییییی
شرط
20 لایک
66 کامنت