شب است و باز دل من بهانه می خواهد

شب است و باز دل من بهانه می خواهد
به وصف تو غزلی عاشقانه می خواهد
بدون واهمه بی قافیه بدون ردیف
قلم رها شده است و ترانه می خواهد
کمان مشکی بالای چشم تو زیباست
نگاه توست که وصفش کرانه می خواهد
پرنده ی دل من پر زده است تا شهرت
کنار خانه ی تو آشیانه می خواهد
تو را بدون نما و بدون آرایش
نجیب و ساده و پاک و یگانه می خواهد
چگونه حالی این دل کنم نبود تو را
دلی که لحظه به لحظه بهانه می خواهد
#شب_بخیر#بهاره🌸
@silver-m
دیدگاه ها (۱)

#سعدی #بهاره🌸

#مریم_قهرمانلو #بهاره🌸

یک درخت پیرم و سهم تبرها می شوممرده ام،دارم خوراک جانورها می...

بگو که گل نفرستد کسی به خانه ی منکه عطر یاد تو پر کرده آشیان...

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط