دلــم گـــرفته بود شبی تاریک و ســـرد از پشــت دیــوار ســـکوت تـــرانه ای جوانــه زد و نـــام تو برتـــارک واژه ها رُخ نـــمود شعر تمام شد و دل از اینهمه عشق جوشید چشم طاقت نبرد تا سحر یک ریز بارید #تکست_ناب #تکست_خاص #تکست