دیشب با خدا دعوایم شد

|°•دیشب با خدا دعوایم شد
|°•با هم قهر کردیم
|°•فکر کردم دیگرمرا دوست ندارد
|°•رفتم گوشه ای نشستم
|°• قطره ای اشک ریختم و خوابم برد
|°•صبح که بیدار شدم
|°•مادرم گفت:
|°•نمیدانی از دیشب تا صبح
|°•چه "بارونی" می آمد...
دیدگاه ها (۵)

مُـهِـمـ نـیـسـتِـشـ مُـعَـدِلَـمـعَـنَـمـ تـو دَهَـنِـه مُـ...

سـیـگـارعـامـل اصـلـیہ سـرطـان نـیـسـتـ عـامـل اصـلـیـہ سـرط...

dO yOu want tO learn a new break liveدلـت کـه‍ بـشـکـنـه‍ تـ...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۵#

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

پارت ۷آنچه گذشت: رفتم توی اتاقم که.....نشستم روی تخت و به فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط