دلم می گیرد

دلم می گیرد
وقتی ساعت ها بدون قرار با من می دوند
وگل های پیراهنم
لقاح دسته جمعی را تجربه می کنند
علامتی سوال؟
آیا می شود
از پشت همین النگو ها
زنی را دید که در پیراهن سفیدش گریه می کند؟
-من کفش های سفیدم را جفت می کنم-
دم دری که گربه ای را کشتند
من ترسیدم
_ومن مجسمه ای زیبا بودم با پیراهنی سفید ویک جفت النگو_
تا این سناریو هم تمام شود
ومن
تمام مدت
در فکرهای زنی باشم
که خاطراتش را در آیینه می بافد!


#دلنوشته_های_کوچه_پشتی
https://telegram.me/joinchat/BYIBETypQYYlvvnrZeAdZA
دیدگاه ها (۱)

از یک روز به آنطرف تربه یقینِ تنهایی میرسی.. وبرآورد میکنی ک...

آشپزخانه سنگر است،یک سنگرِ زنانه !سنگری که زن را پناه می شود...

ﯾﮏ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯼ ﻧﺸﺪ،ﺣﺎﻻ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩ...

می توانی از دوست داشتنم برگردی ؟دوست داشتن که خیابان نیست ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط