ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣـے ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺩﺳﺘﮑﺶ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻴﺐ ﻣـے ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﻢ . . .

ﺍﻓﺴﻮﺱ . . . !!!

ﺍﻓﺴﻮﺱ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﮑﺶ ﺩﺍﺷﺘـے . . .
دیدگاه ها (۱)

زیاده خواه نیستم!جاده ی شمال یک کلبه ی جنگلی.....یک میزکوچک ...

موهای یک زن خلق نشده برای باز شدن در باد جلب نظریا برای به د...

بانو ..!! نمی آیی .. وَ مَن هَمیشه گمان میکُنَم .. ...

ما بی صدا مطالعه می کردیماما کتاب را که ورق می زدیمتنهاگاهی ...

‌‌‌‌❣#سلام_امام_زمانم ❣ ﺑﺎﯾﺪ  ﺗﻤﺎﻡ  ﻋﻤﺮ  ﺷﻤﺎ  ﺭﺍ  ﺻﺪﺍ  ﮐﻨمﺷﺎ...

یاﺩﺕ ﻫﺴﺖ ﻣﺎﺩﺭ ...؟؟؟ﺍﺳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻰ ﻗﻄﺎﺭ، ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ، ﻛﺸﺘﻰ ....

✔️ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!..✳️ﻫﻨﮕﺎﻣﯿ ﮑﻪ ﻧمی ﺪﺍنى ﭼﻪ ﺑﮕﻮيى، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ دهى ﻭ ﯾﺎ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط