پارت
(
پارت⁴
چند ماه بعد
ادمین ویو
توی این مدت جین هم رفته پیش جیمین کوک هنوز ا.تو شکنجه می کرد ولی مهربون تر شده بود مامان و بابا و خواهر کوک هنوز خونه ی کوک بودند و جانگمی با ا.ت دوست شده بود و ات فهمید که یونا با تهیونگ رابطه داره و یونا توی عمارت زندگی میکنه و ا.ت با تهیونگ و جین خم دوسته اما این شکنجه ها فقط برای ماه های اول بود ولی کوک سرد و خشن بود و اینکه یونا با جانگمی هم مثل رفیقن (فیلم هندی🤣🤣🤣
ا.ت ویو
داشتم سفره را می چیدم که تهیونگا و جانگمی و یونا در حال غش کردن از خنده بودن
تهیونگ. ا.ت هیون با کله پرت شده تو استخر
آ.ت. چه جوری؟😁
یونا. جونگ کوک پرتش کرد
جانگمی. دلم حال اومد
آ.ت. جانگمی گناه داره برو حوله ببر
جانگمی. فعلا دنبال کوکه ولش کن
ویو ادمین
آ.ت. سریع حوله برداشت رفت توی حیاط که دید هیون دنبال کوک
آ.ت. هیون بیا حوله سرما نخوری
یونا. ول کن گاویی نگاه چه خنده دارتر
آ.ت. خره شرک تو زر نزن عزیزم
یونا.عشقممم ببین چی میگه . گریه الکی . کیوت.
تهیونگ. عههه آ.تت بیبیمو چیکار داری قربونت بشم
کوک. آه آه چندش
ویو ادمین
توی این ثانیه که کوک وایسد و این حرفو زد هیون حوله را برداشت زد تو سره کوک
که با صدای مامان کوک همه ساکت شدند
م.ک. بسههه دیگه بیاین سره سفره و ا.ت توهم بیا کارت دارم
همه. چشم
سر سفره آ.ت بغل یونا نشست و مشغول خوردن بودند که مادر کوک گفت. کوکو و ا.ت باهم ازدواج می کنند
که کوک گفت
کوک. ولی مامان من آ.ت را دوست ندارم
م.ک. همینننن کهههه گفتمممممم
ب.ک. عزیزم آروم تر
اینجا فقط آ.ت بود که نمی تونست چیزی بگه
شب شده بود
همه خواب بودند اما فقط ا.ت بود که خوابش نمی برد
ویو ا.ت
دراز کشیده بودم اما خوابم نمی برد و فردا قرار بود منو ارباب بریم خرید
تنها هایی که بهم آرامش میداد حیاط بود
از اتاق بیرون اومدم که صدای ناله های یونا می اومد(صلواتتت)
رفتم حیاط به ستاره ها زل زده بودم و تاب می خوردم که صدای یه نفر اومد برگشتم که با ......
به نظرت کیه؟
حمایتتتت
پارت⁴
چند ماه بعد
ادمین ویو
توی این مدت جین هم رفته پیش جیمین کوک هنوز ا.تو شکنجه می کرد ولی مهربون تر شده بود مامان و بابا و خواهر کوک هنوز خونه ی کوک بودند و جانگمی با ا.ت دوست شده بود و ات فهمید که یونا با تهیونگ رابطه داره و یونا توی عمارت زندگی میکنه و ا.ت با تهیونگ و جین خم دوسته اما این شکنجه ها فقط برای ماه های اول بود ولی کوک سرد و خشن بود و اینکه یونا با جانگمی هم مثل رفیقن (فیلم هندی🤣🤣🤣
ا.ت ویو
داشتم سفره را می چیدم که تهیونگا و جانگمی و یونا در حال غش کردن از خنده بودن
تهیونگ. ا.ت هیون با کله پرت شده تو استخر
آ.ت. چه جوری؟😁
یونا. جونگ کوک پرتش کرد
جانگمی. دلم حال اومد
آ.ت. جانگمی گناه داره برو حوله ببر
جانگمی. فعلا دنبال کوکه ولش کن
ویو ادمین
آ.ت. سریع حوله برداشت رفت توی حیاط که دید هیون دنبال کوک
آ.ت. هیون بیا حوله سرما نخوری
یونا. ول کن گاویی نگاه چه خنده دارتر
آ.ت. خره شرک تو زر نزن عزیزم
یونا.عشقممم ببین چی میگه . گریه الکی . کیوت.
تهیونگ. عههه آ.تت بیبیمو چیکار داری قربونت بشم
کوک. آه آه چندش
ویو ادمین
توی این ثانیه که کوک وایسد و این حرفو زد هیون حوله را برداشت زد تو سره کوک
که با صدای مامان کوک همه ساکت شدند
م.ک. بسههه دیگه بیاین سره سفره و ا.ت توهم بیا کارت دارم
همه. چشم
سر سفره آ.ت بغل یونا نشست و مشغول خوردن بودند که مادر کوک گفت. کوکو و ا.ت باهم ازدواج می کنند
که کوک گفت
کوک. ولی مامان من آ.ت را دوست ندارم
م.ک. همینننن کهههه گفتمممممم
ب.ک. عزیزم آروم تر
اینجا فقط آ.ت بود که نمی تونست چیزی بگه
شب شده بود
همه خواب بودند اما فقط ا.ت بود که خوابش نمی برد
ویو ا.ت
دراز کشیده بودم اما خوابم نمی برد و فردا قرار بود منو ارباب بریم خرید
تنها هایی که بهم آرامش میداد حیاط بود
از اتاق بیرون اومدم که صدای ناله های یونا می اومد(صلواتتت)
رفتم حیاط به ستاره ها زل زده بودم و تاب می خوردم که صدای یه نفر اومد برگشتم که با ......
به نظرت کیه؟
حمایتتتت
- ۲۲
- ۰۴ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط