پارت

پارت³

ادمین ویو
کوک ا.تو به صندلی بست یه شلاق برداشت
کوک. با هر ضربه می شماری و اگه نشماری زیاد میشه فهمیدی یا نه؟ .داد.خشن.
آ.ت. .......هقق......هقق.
کوک.گفتممم فهمیدیییی.عربده.
آ.ت.....ب..هقق..له...هققق
.
.
.
ا.ت. یک...هققق...دو....هقق.سه.و صد و از هوش رفت

کوک از اتاق بیرون اومد
و آ.ت موند و که تنش پر خون، لب های خشک شده،صورت رنگ پریده و....

ویو کوک
از اتاق بیرون اومدم
جین و تهیونگ به سمتم اومدن
جین.چیکار کردی؟
تهیونگ. حالش خوبه؟

کوک. چرا اینقدر این ه.ر.ز.ه براتون مهمه
تهیونگ. منو تو دوقلوییم ولی بارم نمیشه آخه تو چرا اینقدر بی رحمی؟؟؟.داد.

کوک. داد نزن بعدن چرا باید برات این دختر مهم باشه؟ حالا ول کن جین پس جیمین چرا نمیاد؟
جین. اون موقع که داشتی اون دختر بدبختو شکنجه می کردی زنگ زد گفت میره سفر و معلوم نیست که بیاد

کوک. به درک حالا بیاین یه کم خوش گذرونی

تهیونگ. کوک راستی جانگمی زنگ زد گفت مامان و بابا و جی یو (پسر جانگمی) و هیون دارن میان
کوک. خدا یا دوباره میان میگن من زن بگیرم
تهیونگ.🤣🤣🤣🤣
کوک. بجای اینکه بخندی یکی را پیدا کن بعده من به تو گیر میدن
جین. پس برای منم پیدا کنید
تهیونگ. یه چیزی بگم یه مامان بابا نمیگی؟
جین. حالا تا بگی من برم باید برم شهربازی
تهیونگ. خجالت بکش با این سن
جین. یااا نه باید بچه داداشمو ببرم
تهیونگ. خب از اول بگو برو به سلامت
ویو به بعد رفتن جین

کوک. خب داشتی میگفتی
تهیونگ. من من که چیزی نگفتم حالا کوک جونی اون دختر گناه داره
کوک. خودت برو هر کاری خواستی بکن
تهیونگ. مرسییی
ویو ادمین
تهیونگ رفت ا.تو برد اتاق مهمون و کمک های اولیه را آورد زخم های را پانسمان کرد
ا.ت. خجالت زده گفت ممنون
تهیونگ. اشکال نداره

فری. قراره هیجانی بشههه
دیدگاه ها (۰)

(پارت⁴چند ماه بعدادمین ویو توی این مدت جین هم رفته پیش جیمین...

پارت²ویوا.تدر باز شد و یه زن میانسال داخل اومد اجوما.سلام دخ...

فقط چند روز دیگهکیوتتیی💜🔮🥺🥺🥺

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط