love inother style پارت27 جینیونگ ساکونو
#love_inother_style #پارت27 #جینیونگ #ساکونو
جینیونگ
خون.خونمو میخورد دختره بی تربیت یاااا منی که یه بارم دفتر نرفتم حتی واسه یه هشدار باید برم تعهد بدم مدیر چنان با تعجب نگاه میکرد حقم داشت شاگرد اول کلاس به خاطر یه دختر بیاد تعهد بده دیگه تهههه بیچارگی بود
رفتم سر کلاس نشستم سرجام رویی میزم یه چیزی.نوشته بود
*گفتم بامن در.نیفت"^_~"
چنان حرص.میخوردم که نگو دارم برات دختره خنکک موهاش تا جایی کمرش بود آدامس از تویی جیبم درآوردم و جویدم چسبوندم به ته موهاشش باحس اینکه یه چیززز خنک ریخته باشن رویی نشیمنگاهم به درس گوش میدادم.کلاس هایی امروز تموم شدش
من:پسرا بریم پینت بال
بک:منکه پایه ام
یونگ؛من بک تنها نمیفرستم میام
چان:بدون منم مزه نمیده بریم ته هم که میاد
جیمین:منم هستم
همه بلند شدیم پیش به سوی پینت بال
کوین مثل همیشه نخودی بود بازم سر ده دیقه اول ته رو زدم کوین اومد
بازی تموم شد داشتم موهامو با حوله خشک میکردم که گوشیم صدا داد
شیائو:داداش چیکار کردی با ساکونو موهاشو کوتاه کرده میگه پدرتو درمیاره
براش نوشتم:چی داری میگی شیائو من نبودم که
همون لحظه:هم تو غلط کردی من اگه آدامسهایی که میخوری رو نشناسم برم بمیرم گمشو بیا دختر مردم نمودی
من:حقشه نمیام باییی
یونگ وبک وچان من میرسوندم چان گذاشتیم.رفتیم خونه یونگ وبک
در زدن تکیه داده بودم به در ماشین
ساکونو:اون پدر سوخته روو تا من بیام نگه دار
یونگ:کی رو میگه
بک به من اشاره کرد با تعجب برگشت نگام کرد
من:چیه
یونگ:هیچی
ساکونو:پسره بوق بوق بوق(واقعامیگه بوق بوق.خودش سانسور میکنه بچم)
نگااا
یونگ:ساکونو موهات چشیده خواهری
بک:چرا شبیه این میمونا شدی
ساکونو:برای اینکه همزادمو بشناسم ولش کن همش تقصیر اینه
من:کار من نبوده بابا!!
ساکونو:هم توغلط کردی بابا!!!
من:هوش حرف دهنتو بفهم
یونگ:خواهری برو داخل مام میایم
ساکونو از پشت چنان زبون دراز کرد بهم فهمیدم گورم کنداس
بک:موهایی ساکونو منو کوتاه میکنی آره؟!
یونگ:میشه بگی خواهرم چه پشکل تری بهت فروخته؟!اینطوری کردی
من:هیچی امروز به خاطر خواهرتون باعث شد من تعهد بدم
یونگ:اووو باید با ساکونو هم حرف بزنیم بریم شبت خوش ولی یه بار دیگه به موهایی خواهرم دست بزنی من میدونم تو
جینیونگ
خون.خونمو میخورد دختره بی تربیت یاااا منی که یه بارم دفتر نرفتم حتی واسه یه هشدار باید برم تعهد بدم مدیر چنان با تعجب نگاه میکرد حقم داشت شاگرد اول کلاس به خاطر یه دختر بیاد تعهد بده دیگه تهههه بیچارگی بود
رفتم سر کلاس نشستم سرجام رویی میزم یه چیزی.نوشته بود
*گفتم بامن در.نیفت"^_~"
چنان حرص.میخوردم که نگو دارم برات دختره خنکک موهاش تا جایی کمرش بود آدامس از تویی جیبم درآوردم و جویدم چسبوندم به ته موهاشش باحس اینکه یه چیززز خنک ریخته باشن رویی نشیمنگاهم به درس گوش میدادم.کلاس هایی امروز تموم شدش
من:پسرا بریم پینت بال
بک:منکه پایه ام
یونگ؛من بک تنها نمیفرستم میام
چان:بدون منم مزه نمیده بریم ته هم که میاد
جیمین:منم هستم
همه بلند شدیم پیش به سوی پینت بال
کوین مثل همیشه نخودی بود بازم سر ده دیقه اول ته رو زدم کوین اومد
بازی تموم شد داشتم موهامو با حوله خشک میکردم که گوشیم صدا داد
شیائو:داداش چیکار کردی با ساکونو موهاشو کوتاه کرده میگه پدرتو درمیاره
براش نوشتم:چی داری میگی شیائو من نبودم که
همون لحظه:هم تو غلط کردی من اگه آدامسهایی که میخوری رو نشناسم برم بمیرم گمشو بیا دختر مردم نمودی
من:حقشه نمیام باییی
یونگ وبک وچان من میرسوندم چان گذاشتیم.رفتیم خونه یونگ وبک
در زدن تکیه داده بودم به در ماشین
ساکونو:اون پدر سوخته روو تا من بیام نگه دار
یونگ:کی رو میگه
بک به من اشاره کرد با تعجب برگشت نگام کرد
من:چیه
یونگ:هیچی
ساکونو:پسره بوق بوق بوق(واقعامیگه بوق بوق.خودش سانسور میکنه بچم)
نگااا
یونگ:ساکونو موهات چشیده خواهری
بک:چرا شبیه این میمونا شدی
ساکونو:برای اینکه همزادمو بشناسم ولش کن همش تقصیر اینه
من:کار من نبوده بابا!!
ساکونو:هم توغلط کردی بابا!!!
من:هوش حرف دهنتو بفهم
یونگ:خواهری برو داخل مام میایم
ساکونو از پشت چنان زبون دراز کرد بهم فهمیدم گورم کنداس
بک:موهایی ساکونو منو کوتاه میکنی آره؟!
یونگ:میشه بگی خواهرم چه پشکل تری بهت فروخته؟!اینطوری کردی
من:هیچی امروز به خاطر خواهرتون باعث شد من تعهد بدم
یونگ:اووو باید با ساکونو هم حرف بزنیم بریم شبت خوش ولی یه بار دیگه به موهایی خواهرم دست بزنی من میدونم تو
۴.۶k
۰۷ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.