🌀 من در ایالت ارکانزاس از والدینی مسیحی به دنیا آمدم. تما
🌀 من در ایالت #ارکانزاس از والدینی مسیحی به دنیا آمدم. تمام دوران کودکی من در مزرعه گذشت در واقع در شعاع سیصد کیلومتری من هیچ فرهنگ و دین دیگری وجود نداشت و من هیچگاه با آنها برخورد نداشتم
✨ اولین دیدار من با یک فرد مسلمان در کالج اتفاق افتاد. اقرار می کنم وقتی برای نخستین بار زنانی در لباس های متفاوت و مردانی ردا پوش که پارچه ای دور سر پیچیده بودند را دیدم نمی توانستم از آنها چشم بردارم.✨ اما وقتی با خانم مسلمانی آشنا شدم که از سوالات مکرر من خسته نمی شد, برای اولین بار در قلب و روحم احساس تشنگی کردم که هیچ وقت فرو ننشست.
🌀 ✨ اهل فلسطین بود.او شش ماه بعد فارغ التحصیل شد و به کشورش بازگشت و دو هفته بعد از آن (توسط سربازان رژیم صهیونیستی) کشته شد. ✨
سپس در بهار سال ۱۹۹۵ خداوند فرد دیگری را وارد زندگی من کرد. آن شخص نمونه کاملی از یک مسلمان بود و من بار دیگر سوالاتم را شروع کردم. همچنین برای اولین بار همراه او به مسجد رفتم. آن خاطره در ذهن من حک شده و برای همیشه خواهد ماند.
🌀 من برای هشت ماه تمام چیزهایی که او می توانست برای من پیدا کند میخواندم و بارها به نوارها گوش می دادم. سپس در پانزدهم فوریه سال ۱۹۹۶ رسما اسلام آوردم. خانواده او مخالف ازدواج با یک امریکایی بودند و به همین دلیل نامزدی ما به هم خورد. با اینکه دوران نامزدی ما چندان طول نکشید من خیلی به ایشان احترام می گذارم. اما من هیچگاه از اسلام دست نخواهم کشید.
🌀 تقریبا تمام دوستان امریکایی ام را از دست دادم.
خانواده ام سعی کردند مرا برای مشاوره به بیمارستان روانی ببرند اما وقتی متوجه شدند نتیجه نمی دهد کاملا قطع امید کردند. آنها مکررا تماس با من گرفته و برایم آرزو می کردند تا در جهنم بپوسم.
✨ یک روز بعدازظهر که به خانه ام بازگشتم متوجه شدم کسی به سمت پنجره خانه من شلیک کرده است و روی اتومبیل من هم با اسپری نوشته شده است:عاشق #تروریست ها. پلیس هیچ کمکی در این زمینه به من نکرد. همان شب هنگامی که مشغول چت کردن بودم ناگهان....؟؟؟؟
#مشکلات_تازه_مسلمانان
#ترجمه
http://rahyafte.com/28479/
💠 @rahyafte_com
✨ اولین دیدار من با یک فرد مسلمان در کالج اتفاق افتاد. اقرار می کنم وقتی برای نخستین بار زنانی در لباس های متفاوت و مردانی ردا پوش که پارچه ای دور سر پیچیده بودند را دیدم نمی توانستم از آنها چشم بردارم.✨ اما وقتی با خانم مسلمانی آشنا شدم که از سوالات مکرر من خسته نمی شد, برای اولین بار در قلب و روحم احساس تشنگی کردم که هیچ وقت فرو ننشست.
🌀 ✨ اهل فلسطین بود.او شش ماه بعد فارغ التحصیل شد و به کشورش بازگشت و دو هفته بعد از آن (توسط سربازان رژیم صهیونیستی) کشته شد. ✨
سپس در بهار سال ۱۹۹۵ خداوند فرد دیگری را وارد زندگی من کرد. آن شخص نمونه کاملی از یک مسلمان بود و من بار دیگر سوالاتم را شروع کردم. همچنین برای اولین بار همراه او به مسجد رفتم. آن خاطره در ذهن من حک شده و برای همیشه خواهد ماند.
🌀 من برای هشت ماه تمام چیزهایی که او می توانست برای من پیدا کند میخواندم و بارها به نوارها گوش می دادم. سپس در پانزدهم فوریه سال ۱۹۹۶ رسما اسلام آوردم. خانواده او مخالف ازدواج با یک امریکایی بودند و به همین دلیل نامزدی ما به هم خورد. با اینکه دوران نامزدی ما چندان طول نکشید من خیلی به ایشان احترام می گذارم. اما من هیچگاه از اسلام دست نخواهم کشید.
🌀 تقریبا تمام دوستان امریکایی ام را از دست دادم.
خانواده ام سعی کردند مرا برای مشاوره به بیمارستان روانی ببرند اما وقتی متوجه شدند نتیجه نمی دهد کاملا قطع امید کردند. آنها مکررا تماس با من گرفته و برایم آرزو می کردند تا در جهنم بپوسم.
✨ یک روز بعدازظهر که به خانه ام بازگشتم متوجه شدم کسی به سمت پنجره خانه من شلیک کرده است و روی اتومبیل من هم با اسپری نوشته شده است:عاشق #تروریست ها. پلیس هیچ کمکی در این زمینه به من نکرد. همان شب هنگامی که مشغول چت کردن بودم ناگهان....؟؟؟؟
#مشکلات_تازه_مسلمانان
#ترجمه
http://rahyafte.com/28479/
💠 @rahyafte_com
۱.۱k
۲۳ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.