P

P6🧸




-جونگی داداشی کی اینکارو باهات کرده می‌ره سمتش و دست پاشو باز می‌کنه و چسبو از دهنش میکنه)
&آیی داداش(از حال می‌ره و میوفته تو بغلش)
-جونگی جونگی بیدار شو(داد)
£(ترسیده)عزیزم
-کی اینکارو با جونگی کرده
£ من از کجا بدونم
-بجز تو کس دیگه ی تو خونه نبود
£کار من نیست قسم میخورم(لکنت و دست پاچه)
-که کار تو نیست اره؟(جونگی رو آروم می‌زاره زمین و می‌ره سمتش)
£عشقم چیکار می‌کنی(عقب عقب می‌ره)
-چطور جرعت کردی خواهر منو اذیت کنی؟
£من کاری نکردم
-از خونه ی من گمشو بیرون
£عشقم
-گفتم گمشو(از موهاش میگیره و محکم میندازتش زمین و کشون کشون پلان هارو میبرتش پایین و پراش می‌کنه بیرون)
£اییی
-سوییچ ماشین و تمام چیز هایی که بهت دادم رو بده
£جونگکوک باور کن نمی‌خواستم اذیتش کنم بهت توضیح میدم
ـگفتم بده(عربده)
£من من نمیتونم اونارو بهت بدم من نیازشان دارم
-که نیازشون داری ها(می‌ره سمتش و میچسبونتس به دیوار و دستشو می‌زاره رو گردنش و فشارش میده)
£چیکار می‌کنی ولم کن
-گفتم نیازشون داری اره؟
£نه نه غلط کردم همشون رو بهت پس میدم فقط ولم کن(بزور صداش در میاد)
-گمشو(ولش می‌کنه و محکم میزنتش زمین)
£بیا همه ی چیزای که بهم داده بودی
-لباساتم مال کنه درون بیار
£چی میگی
-همشون رو در بیار
£(لباساشو در میاره و میده بهش و فقط یه بادی باز براش میمونه)
-لیاقتت همینه هرزه
£تروخدا منو اینطوری نفرست حداقل بهم یه پتو بده هوا خیلی سرده
-همین که از جونت گذشتم خیلیه الآنم اگه یه بار دیگه دور و بر خودم و خانوادم ببینمت بلایی سرت میارم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن فهمیدی؟
£اره...اره(ترسیده)
-الان از جلو چشمام گمشو (رفت تو )


ویو جونگکوک:


خیلی عصبی شدم وقتی جونگی رو اونطوری دیدم دختره ی هرزه پیش خودش چی فکر کرده که اینطوری می‌کنه همین طوری تو فکر بودم که یهو یادم جونگی افتادم رفتم بالا دیدم هنوزم رو زمین سرد و سفت بیهوش افتاده الهی بمیرم برای اون از جاهای بسته و تاریک می‌ترسه چی کشیده وقتی رفتم سمتش دیدم هنوزم رد اشک رو صورتشه دلم شکست رفتم پیشش خم شدم و آروم بغلش کردم و بردم تو اتاق خودم کفشاشو در آوردم و گذاشتمش تو تخت و پتو رو روش کشیدم تخت سرد بود پس تشک گرمایشی رو روشن کردم رفتم تو تخت و اروم با احتیاط طوری که بیدار نشه کشوندمش تو بغلم و محکم بغلش کردم و سرشو به سینما فشردم که یه تکونی ریزی خورد و بیشتر رفت تو بغلم واقعا پشیمون بودم که چرا گذاشتم اون عوضی بیاد خونم اگه یه اتفاقی برایش میفتاد چی اون وقت هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم




ادامه دارد...
دیدگاه ها (۳۸)

P7🧸&تروخدا ولم کن داداش کمک کمک(تو خواب هذیون میگه و داد میز...

P8🧸-خوابت میاد خوشگلم؟&اله-بیا بغل داداشی بخوابیم&باش(می‌ره ...

P5🧸&ممنونم داداش خیلی خوب بود-خواهش میکنم فسقلی بیا ببینم بغ...

P4🧸& چیو بگم - اتفاقی افتاده&چیزی نیست داداش - جونگی&داداش- ...

"شراب سرخ" Part: ¹⁰ویو جناجونگی: چته هیون....هیون؟ ...هیون د...

part3🦋خونه ی لویلا//لویلا«روی کاناپه ی کرمی رنگی که تو حال ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط