رویای چند ساله پارت3
+ببخشید اما من تا حالا کنسرتی نرفتم
جوکیونگ:میدونم درکت میکنم خب میریم یا نه؟
+منو تو با ماشین تو..
جوکیونگ:باشه..کی معلوم میکنن در خواستت قبول شه؟
+اگه خوب باشه به یه ساعت نکشیده استخدامم میکنن وای فکرشو بکن عکاس شخصی عرررررر...
سمت جنگل رفتیم ..از جهات هرجور که گفته شده بود عکس گرفتم
جوکیونگ:هی من تشنمه اون جلو یه رود خونه هست بیابریم
+باشه باشه..
سمت شمال راه افتادیم و شروع کردیم حرف زدن ..یکمنگران بودم نکنه قبول نشم؟؟ اگه کسی درخواست نده چی؟؟واییی دارم دیوونه میشم نزدیک رودخونه شدیم که سررو صدای زیادی بود..فکر کنم صحنه فیلم برادی عکاسی چیزا باشه چون یکی گفت کات..پشت بوته ها قایم شدیم...
+من میرم بیرون
جوکیونگ:نه نرو
+فوضولی به ادم امون نمیده
پریدم بیرون که خشکم زد..جانمممممم؟؟؟!!!!لی دونگ ووک؟؟!!!!سر صحنه روباه نه دم؟؟!!!
+نه...وا...واقعااااا؟!؟!؟!؟!
جوکیونگ:چی شد چیشد..لی دونگ ووک؟؟؟!!!!!!!
لی دونگ ووک:عا...سلام
+این خوابه نه جوکیونگ؟
جوکیونگ خودشو زد و نشگون گرفت
جوکیونگ:فکر نکنم..
+واقعیه
لی دونگ ووک:منم که اینجا چغندر..
+خب احم...نه عه چیزه عزیرم ما بهمون شوک وارد شه داریم هضم میکنیم فعلا...تو واقعی دیگه؟
لی دونگ ووک:نه الکیم...
+الکی نیستییییییی....جوگیونگگگگگگگ روانیییییی...
جوکیونگ:تو روانییییی
کارگردان فیلم اومد سرمون
کارگردان:چقدر سرو صدا میکنید!!!!
یه امضا از لی دونگ ووک گرفتیم و اومدیم اینور..خداییش خیلی خیلی خوب بود جیعغغعغغ.
داشتیم میرفتیم که گوشیم زنگ خورد
+عا سلام استاد لیا.....جانم؟؟!...الان؟...نمیدونم...چرا از گرفتن که گرفتم...فقط امروز ؟...باشه تا نیم ساعت دیگه اونجاییم...
جوکیونگ:چی شد؟
+استاد لیا میگه فقط تا امروز مهلت عکس فرستادن هست یعنی فردا نه
جوکیونگ:بریم
راه افتادیم سمت اموزشگاه بعد ربع ساعت رسیدیم توی راه نایون رو تو اتاق شیشه ای دیدم در حال انجام ازمون عملی بود...جانم این هنوز ازمون نداده؟معلومه استعدادش انقدر زیاده باید چند تا ازمون بگیرن....خودش که اینجوری میگفت یا انقدر ازمون میداد تا قبول شه...سمت اتاق استاد لیا رفتیم و در زدم...رفتیم داخل
+اومدم استاد جان...
لیا:افرین
هارد رو دادم یهش و نشستم...زدش یه لپ تاپ و شروع به گشتن کرد ،نیم ساعت در حال گشتن بود و همینجوری با جدیت زیاد به لپ تاپ زل زده بود،یهو خیلی لبخند بزرگی زد
لیا:فکر نکنم بتونی خودتو کنترل کنی..
+چرا؟!
لیا:چون که کسی عکساتو پذیرفت..
+جدیییییی....کی؟
لیا:همین،اماده باش...کیم تهیونگ....
یه چیزی توقلبم منفجر شد جیغ کشیدم که
جوکیونگ پرید تو
_________________________________________
تا پارتی دیگر بد رودددد💙👋
#بی_تی_اس #کیپاپ #کیوت #bts #کیم_نامجون #نامجون #ار_ام #کیم_سوکجین #سوکجین #جین #مین_یونگی #یونگی #شوگا #مین_شوگا #جانگ_هوسوک #هوسوک #جیهوپ #هوپی #پارک_جیمین #جیمین #موچی #کیم_تهیونگ #تهیونگ #وی #جئون_جانگ_کوک #جئون_جونگکوک #جونگکوک #تهکوک #جی_کی #وایب #وانشات
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.