می دانم
می دانم
تمام اهالی این حوالی گهگاه عاشق می شوند
اما شمار آنهایی که عاشق می مانند
از انگشتان دستم بیشتر نیست
یکی شان همان شاعری که گمان می کرد
در دور دست دریا امیدی نیست
می ترسیدم خدای نکرده آنقدر در غربت گریه هایم بمانی
تا از سکوی سرودن تصویرت سقوط کنم .
تمام اهالی این حوالی گهگاه عاشق می شوند
اما شمار آنهایی که عاشق می مانند
از انگشتان دستم بیشتر نیست
یکی شان همان شاعری که گمان می کرد
در دور دست دریا امیدی نیست
می ترسیدم خدای نکرده آنقدر در غربت گریه هایم بمانی
تا از سکوی سرودن تصویرت سقوط کنم .
- ۱.۴k
- ۱۳ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط