بدبوی
#بد_بوی
#پارت_۱۳
تا میخوام دهن باز کنم اعتراض کنم آقای هاشمی پور دهنم رو با حرف زدنش میبنده
_اصلا لطفا خانم اعتراض نکنید یا شما برنامه ریزی های عروسی پسرم رو انجام میدید یا اینکه اصلا باهاتون کار نمیکنم
دوستم مینا زود جواب میده
_انجام میده انجام میده مگه نه؟
و یکی محکم میزنه به پهلوم
ای بی صدایی میگم و با حرص بهش نگاه میکنم
_باشه انجام میدم
چاره ای نیست به خاطر دوستم
چاره ای ندارم
مجبورم تحمل کنم
_ممنون الینا خانم
_خواهش میکنم
بعد از اینکه اقای هاشمی پور میره
تا میریم تو مغازه غر غر هام رو شروع میکنم
_مینا مکه تو موضوع رو نمیدونی چرا میگی انجام میدم ؟
_عه بخیال الینا خواستی عروسی دعوتت کردن نرو ولی برنامه ریزی رو انجام بده به پولش نیاز دارم به خاطر من
_از دست تو اوف اوف اوف اوف اوف مینا اوف
_باشه کم اوف پوف بکن یه قهوه درست کن بخورم حالم جا بیاد
_بلههه؟ من باید حالم جا بیاد نه تو
_خیل خوب حالا
_برو خودت درست کن واسه منم درست کن
_الینااا
_چیه مینااا
_باشه درست میکنم
_افرین
اینم یه روز عادی دیگه از کلنجار های عادی من و مینا
تا میخوام رو صندلی بشینم گوشیم زنگ میخوره
یه لحظه میگم نکنه جیمسونه
بعد میگم نه بابا
وقتی صفحه گوشیم رو نگاه میکنم میبینم لناعه
خواهرم
مکه الان نباید تو دانشگاه سر کلاس باشه چرا بهم زنگ زده
معمولا وقتی اتفاقی میفته زنگ میزنه چون تو دانشگاه انقدر با رفیقاش سرش تو گوشیه و مزاحمت برای بقیه مردم ایجاد میکنن که اصلا وقت نمیکنه به من بزن بزنه
ولی حالا که زنگ زده نکنه چیزی شده؟
بد به دلت راه نده الینا
هول نکن
آیکون سبز رو میشکم
_الو لنا جانم چیشده؟
_الو آبجی
باید بیای دانشگاهم نمیتونم به مامان و بابا بگم با یه پسر گاو دعوام شده باید زود خودتو برسونی
_اینم داد بیداد
چیکار کردی آرومت نگرفت اخرش؟
_نه
زودباش دیگه آبجی
_ای بابا تازه میخواستم بشینم ها خیل خوب اومدم
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۱۰ تا
پارت بعد از زبون خواهر الینا لناعه
#پارت_۱۳
تا میخوام دهن باز کنم اعتراض کنم آقای هاشمی پور دهنم رو با حرف زدنش میبنده
_اصلا لطفا خانم اعتراض نکنید یا شما برنامه ریزی های عروسی پسرم رو انجام میدید یا اینکه اصلا باهاتون کار نمیکنم
دوستم مینا زود جواب میده
_انجام میده انجام میده مگه نه؟
و یکی محکم میزنه به پهلوم
ای بی صدایی میگم و با حرص بهش نگاه میکنم
_باشه انجام میدم
چاره ای نیست به خاطر دوستم
چاره ای ندارم
مجبورم تحمل کنم
_ممنون الینا خانم
_خواهش میکنم
بعد از اینکه اقای هاشمی پور میره
تا میریم تو مغازه غر غر هام رو شروع میکنم
_مینا مکه تو موضوع رو نمیدونی چرا میگی انجام میدم ؟
_عه بخیال الینا خواستی عروسی دعوتت کردن نرو ولی برنامه ریزی رو انجام بده به پولش نیاز دارم به خاطر من
_از دست تو اوف اوف اوف اوف اوف مینا اوف
_باشه کم اوف پوف بکن یه قهوه درست کن بخورم حالم جا بیاد
_بلههه؟ من باید حالم جا بیاد نه تو
_خیل خوب حالا
_برو خودت درست کن واسه منم درست کن
_الینااا
_چیه مینااا
_باشه درست میکنم
_افرین
اینم یه روز عادی دیگه از کلنجار های عادی من و مینا
تا میخوام رو صندلی بشینم گوشیم زنگ میخوره
یه لحظه میگم نکنه جیمسونه
بعد میگم نه بابا
وقتی صفحه گوشیم رو نگاه میکنم میبینم لناعه
خواهرم
مکه الان نباید تو دانشگاه سر کلاس باشه چرا بهم زنگ زده
معمولا وقتی اتفاقی میفته زنگ میزنه چون تو دانشگاه انقدر با رفیقاش سرش تو گوشیه و مزاحمت برای بقیه مردم ایجاد میکنن که اصلا وقت نمیکنه به من بزن بزنه
ولی حالا که زنگ زده نکنه چیزی شده؟
بد به دلت راه نده الینا
هول نکن
آیکون سبز رو میشکم
_الو لنا جانم چیشده؟
_الو آبجی
باید بیای دانشگاهم نمیتونم به مامان و بابا بگم با یه پسر گاو دعوام شده باید زود خودتو برسونی
_اینم داد بیداد
چیکار کردی آرومت نگرفت اخرش؟
_نه
زودباش دیگه آبجی
_ای بابا تازه میخواستم بشینم ها خیل خوب اومدم
شرط پارت بعد لایک ها بالای ۱۰ تا
پارت بعد از زبون خواهر الینا لناعه
- ۹.۰k
- ۲۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط