کوک خب حالا نوبت منه ات جرت یا حقیقت
𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝
𝐏𝐚𝐫𝐭𝟐𝟕
کوک: «خب… حالا نوبت منه. ات، جرأت یا حقیقت؟»
ات: « جرأت، همیشه جرأت.»(😎)
مینا: « من مطمئنم قراره یه کار خفنی کنه.»
کوک: «هه… خیلی خب. جرأت داری الان یه ویس بدی… فقط ناله کنی؟ »(😏)
ات: «جانمممممم… جدی میگی؟!»(😳)
ات:«بیلاخخخخخ»
مینا: « نکن ات، روانیه.»
کوک: «هه… قانون بازیه. یا انجام بده، یا قبول کن باختی.»
ات: « اوکی… ولی فقط یه بار.»(😬)
ات یه ویس میده، صدای نفسش سنگینه و یه ناله کوتاه میکنه.
مینا: «یااااا خداااااا، اوهههه مای گاد!»(😅)
کوک: «عالی بود. همینو میخواستم.»(😏)
ات: « خب دیگه، تموم شد. الان پاک کن.»(😒)
کوک: «هه… نه. ذخیرهش کردم.»
مینا: « چی؟! کوک خیلی گاویی؟!»(😳)
کوک: «هر چی از ات میاد… عکس، ویس، همه رو نگه میدارم. برای خودم. یه روز به درد میخوره.»
ات: «داری منو مسخره میکنی؟»(😳)
کوک: «نه. جدی میگم. تو… با بقیه فرق داری.»
مینا: «🤮 …»
𝐏𝐚𝐫𝐭𝟐𝟕
کوک: «خب… حالا نوبت منه. ات، جرأت یا حقیقت؟»
ات: « جرأت، همیشه جرأت.»(😎)
مینا: « من مطمئنم قراره یه کار خفنی کنه.»
کوک: «هه… خیلی خب. جرأت داری الان یه ویس بدی… فقط ناله کنی؟ »(😏)
ات: «جانمممممم… جدی میگی؟!»(😳)
ات:«بیلاخخخخخ»
مینا: « نکن ات، روانیه.»
کوک: «هه… قانون بازیه. یا انجام بده، یا قبول کن باختی.»
ات: « اوکی… ولی فقط یه بار.»(😬)
ات یه ویس میده، صدای نفسش سنگینه و یه ناله کوتاه میکنه.
مینا: «یااااا خداااااا، اوهههه مای گاد!»(😅)
کوک: «عالی بود. همینو میخواستم.»(😏)
ات: « خب دیگه، تموم شد. الان پاک کن.»(😒)
کوک: «هه… نه. ذخیرهش کردم.»
مینا: « چی؟! کوک خیلی گاویی؟!»(😳)
کوک: «هر چی از ات میاد… عکس، ویس، همه رو نگه میدارم. برای خودم. یه روز به درد میخوره.»
ات: «داری منو مسخره میکنی؟»(😳)
کوک: «نه. جدی میگم. تو… با بقیه فرق داری.»
مینا: «🤮 …»
- ۳۱۱
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط