در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم

در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم
ونگران بودم، تا اینکه آنها را تجربه کردم 
وحالا ترسی از آنها ندارم

از ( تنهایی ) میترسیدم، یاد گرفتم (خود را دوست بدارم) 
از (شکست )میترسیدم 
یاد گرفتم( تلاش نکردن یعنی شکست )

از( نفرت مردم ) میترسیدم یاد گرفتم ( بهرحال هر کسی نظری دارد )

از ( درد ) میترسیدم یاد گرفتم( درد کشیدن برای رشد روح لازم است )

از ( سرنوشت ) میترسیدم،یاد گرفتم ( من توان تغییر آن را دارم )

از( آینده ) میترسیدم یاد گرفتم ( میتوان آینده بهتری ساخت )

از ( گذشته ) میترسیدم
فهمیدم ( گذشته دیگر توان آسیب رساندن به من را ندارد )

و بالاخره از((( تغییر ))) میترسیدم 
تا اینکه یاد گرفتم ((( حتی زیباترین پروانه ها هم ،قبل از پرواز کرم بودند و
و *** تغییر *** آنها را زیبامیکند ☺
دیدگاه ها (۱)

.معجزه زندگی دیگران باش …بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی...

به امروز خوش آمدیبه بازی زندگیاحترام کن ووارد شوهمه چیز تازه...

●●●فرزندم اگر دختر باشی بایدخیلی بجنگی تا بتوانی بگویی که آن...

زنــدگــی کـن..روزمره گی، عین مردن استحتی اگه شب رو دیر خواب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط