A girl from tomorrow(part 11)
تهیونگ:بعد از رقص دیدم ات رفت بیرون توی باغ گل رز بهش درخواست رقص دادم و شروع کریدم به رقصدن من غرق اون چشمای اقیانوسیه عروسم شده بودم اون فقط ملکه کشورم نبود اون ملکه قلبم بود دلم میخواست بهش بگم شمای اقیانوسیت رو ببند میترسم مرد دیگه ای اون چشمارو از من بگیره دستم روی کمر خیلی باریکش بود مگه میشه کمر یکی انقدر باریکی باشه رقص مون تموم شد کنتس برکن اتو برد همین طور که منتظر ات بودم سیلویا اومد باهم صحبت کردیم سیلویا دختر یه کشیش بود و همه اونو محبتی میدوستن که از اسمون آومده آما من میدم که این دختر چه مار خوش خطو خالیه دیدم ات برگشت احساس کردم حالش زیاد خوب نیست برای همین اجازه دادم که بره بعد از اینکه صحبت هام با سیلویا تموم شد داشتم میرفتم سالن که دیدم تئودور موهای اتو گرفته و میبوسه انقدری اعصبانی بودم که میتونستم که یه آدم بکشم اونا تا منو دیدن سریع تعظیم کردن ات گفت فردا میخواد بره تمرین گارد سلطنتی قطعا برای دیدن تئودور میره برای همین گفتم وسايل منم اماده کنه تئودور یه نگاهی انداخت به چاک سینه ات و بعد اونو با اسم کوچیک صدا کرد و رفتم توی سالن
- ۷۸
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط