من عاشق یه مافیا شدم
من عاشق یه مافیا شدم
𝕀'𝕞 𝕚𝕟 𝕝𝕠𝕧𝕖 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕒 mafia♫
[𝕡𝕒𝕣𝕥 𝟚]
خاستم ببینم این کیه که همه راجبش حرف میزنن که یهو.....
در باز شد و اون اومد......
مغز ات: عررررررر این چقد جذاب و کیوتههههه عرررررررر (میدونم ات میدونم🥲)
لیا: ات ات ات اتتتتت
ات: ها چی کیه اینجا کجاس من کیم
لیا: دوساعت صدات زدم کجا بودی
ات: تو مغزم😐 (بل بل)
ات: میگم... این همونی بود که میگفتی؟
لیا: اره
استاد: کنار ات یه جای خالی هست میتونی بری اونجا بشینی
شوگا: چشم مرسی (چرا گف مرسی😐)
ویو شوگا:
امروز صب با صدای پرنده های احمق بیدار شدم.... پدرم مجبورم کرد مدرسمو عوض کنم.... رفتم صبونه خوردم و رفتم مدرسه... مدرسه خوب و بزرگی بود خوشم اومد.. وقتی رفتم سر کلاس استاد گف برم پیش یه دختره بشینم اه اسمش چی بود؟ ات فکنم ات بود... رفتم پیشش نشستم
ات: سلام من اتم
شوگا: عام سلام من یونگی ام میتونی شوگا صدام کنی
ات: از خوشبختیت خیلی اشنام😁
شوگا: چی؟😳
ات: عه نه چیزه اشتباه گفتم حیح😄
شوگا: نه عب نداره
بعد از مدرسه:
لیا: خب بگو ببینم دوس پسر پیدا کردی (با حالت مسخره)
ات: چی میگی اون فقط اسمشو بم گف
لیا: همینم خیلیه (وات😐)
ات: بخیال
لیا: ات بیا بریم کافه توروخداااا
ات: نههه کلی کار دارم
لیا: اخه یه دختر 20 ساله چه کاری میتونه داشته باشه؟😑
ات: حالاااا
لیا: خیله خب باشه من میرم فعلن بای
ات: بای بای
ویو ات:
داشتم میرفتم رفتم به سمت خونه که یهو.......
ادامه دارد......
𝕀'𝕞 𝕚𝕟 𝕝𝕠𝕧𝕖 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕒 mafia♫
[𝕡𝕒𝕣𝕥 𝟚]
خاستم ببینم این کیه که همه راجبش حرف میزنن که یهو.....
در باز شد و اون اومد......
مغز ات: عررررررر این چقد جذاب و کیوتههههه عرررررررر (میدونم ات میدونم🥲)
لیا: ات ات ات اتتتتت
ات: ها چی کیه اینجا کجاس من کیم
لیا: دوساعت صدات زدم کجا بودی
ات: تو مغزم😐 (بل بل)
ات: میگم... این همونی بود که میگفتی؟
لیا: اره
استاد: کنار ات یه جای خالی هست میتونی بری اونجا بشینی
شوگا: چشم مرسی (چرا گف مرسی😐)
ویو شوگا:
امروز صب با صدای پرنده های احمق بیدار شدم.... پدرم مجبورم کرد مدرسمو عوض کنم.... رفتم صبونه خوردم و رفتم مدرسه... مدرسه خوب و بزرگی بود خوشم اومد.. وقتی رفتم سر کلاس استاد گف برم پیش یه دختره بشینم اه اسمش چی بود؟ ات فکنم ات بود... رفتم پیشش نشستم
ات: سلام من اتم
شوگا: عام سلام من یونگی ام میتونی شوگا صدام کنی
ات: از خوشبختیت خیلی اشنام😁
شوگا: چی؟😳
ات: عه نه چیزه اشتباه گفتم حیح😄
شوگا: نه عب نداره
بعد از مدرسه:
لیا: خب بگو ببینم دوس پسر پیدا کردی (با حالت مسخره)
ات: چی میگی اون فقط اسمشو بم گف
لیا: همینم خیلیه (وات😐)
ات: بخیال
لیا: ات بیا بریم کافه توروخداااا
ات: نههه کلی کار دارم
لیا: اخه یه دختر 20 ساله چه کاری میتونه داشته باشه؟😑
ات: حالاااا
لیا: خیله خب باشه من میرم فعلن بای
ات: بای بای
ویو ات:
داشتم میرفتم رفتم به سمت خونه که یهو.......
ادامه دارد......
۴۸.۵k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.