دکتر گوشت با منه

دکتر گوشت با منه
دل نازک شدم .
مدتیه واسه خودم کلا یه تیکه ابر شدم.
همه می گن مال آب و هواست، میگن هوای شهر کثیفه، اگه بارون بیاد همه مریضی ها خوب میشه.
دل نازکی مریضیه دکتر؟ باس نمونه برداری کنین؟ آزمایشی چیزی؟ میشه جراحی کنین ابرهای گلوم رو دربیارین؟
می دونم خطر داره اما خطرش کمتره از حرفهایی که قورت میدیم.
من خیلی خسته شدم دیگه. خسته شدم از این همه شب، از این همه روز. از این همه هی " درست میشه، نترس" گفتن به خودم که بدونم دروغه و دیگه هیچی هیچ وقت درست نمیشه.
اصلا آدم دلش میخواد بترسه. دلش میخواد ابر بشه، بباره بلکه تموم بشه این همه سرب داغ توی گلو، توی نگاه.
کاری میشه کرد؟ میشه تو این داستان پیوند اعضا و اینا مثلا چشمامو بفروشم به جاش دو تا بال بخرم؟ گفتم برات سامان می خواد کلیه شو بفروشه؟ میشه منم بفروشم؟ چشمامو؟ گلومو؟ همه رو بدم، دو تا بال کوچیک بگیرم. اون وقت گنجیشک بشم پر بکشم برم تا خونه منیریه. بشینم رو درخت خرمالو، مادربزرگ بشینه زیر درخت، موهاشو بریزه رو شونه هاش آواز دشتی بخونه.
میشه دیگه، نمیشه؟
داری گریه میکنی دکتر؟
چه دل نازک شدی.....
#حمید_سلیمی
دیدگاه ها (۲)

_اره دکتر زندگی بیرحمه،عینهو قوطی کبریت ؛آدماشم هرکدوم یه کب...

می نویسم:شب بـخیـرصبـح بـخیـربـیـداری؟کـی بـبـیـنـمـت؟خستـه ...

وقتی میگویم دوستت دارمجوابم ، من بیشتر نیست !خودت فکر کنآیا ...

بهش میگم دوستت دارم مے خنده می‌گه این ڪه چیزِ جدیدے نیست. من...

گفتم دلم میخواد یه دختر داشته‌باشم با تو. از توی تراس گفت چی...

دلم برات یزرع شده پیشی عصبانی من میشه زودی برگردی دلم برات ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط