در «روز هشتم» محرم بر امام
در «روز هشتم» محرم بر امام
حسین (ع) چه گذشت؟
آوردن آب از فرات
به هر حال هر لحظه تب عطش در خیمهها افزون
میشد. امام علیه السلام برادر خود عباس بن
علی بن ابی طالب را فراخواند و به او مأموریت
داد تا همراه سی نفر سواره و بیست نفر پیاده
جهت تدارک آب برای خیمهها حرکت کند در
حالی که بیست مشک با خود داشتند. آنان شبانه
حرکت کردند تا به نزدیکی شط فرات رسیدند
در حالی که نافع بن هلال پیشاپیش ایشان با
پرچم مخصوص حرکت میکرد.
عمر بن حجّاج پرسید: کیستی؟!
نافع بن هلال خود را معرّفی کرد.
ابن حجّاج گفت: ای برادر! خوش آمدی،
علت آمدنت به این جا چیست؟
نافع گفت: آمدهام تا از این آب که ما را از آن
محروم کردهاند، بنوشم.
عمر بن حجاج گفت: به خدا سوگند در حالی که
حسین و یارانش تشنه کامند هرگز به تنهایی
آب ننوشم.
سپاهیان عمر و بن حجّاج متوجه همراهان نافع بن
هلال شدند، و عمروبن حجّاج گفت: آنها نباید از
این آب بنوشند، ما را برای همین جهت در این
مکان گمارده اند.
در حالی که سپاهیان عمرو بن حجاج نزدیک تر
می شدند، عباس بن علی به پیادگان دستور داد
تا مشکها را پر کنند، و پیادگان نیز طبق دستور
عمل کردند، و چون عمرو بن حجاج و سپاهیانش
خواستند راه را بر آنان ببندند، عباس بن علی و
نافع بن هلال بر آنها حمله ور شدند و آنها را به
پیکار مشغول کردند، و سواران، راه را بر سپاه
عمرو بن حجاج بستند تا پیادگان توانستند مشکهای
آب را از آن منطقه دور کرده و به خیمه ها
برسانند.
سپاهیان عرو بن حجاج بر سواران تاختند و
اندکی آنها را به عقب راندند تا آن که مردی از
سپاهیان عمروبن حجاج با نیزه نافع بن هلال،
زخمی عمیق برداشت و به علت خونریزی
شدید جان داد، و اصحاب به نزد امام بازگشتند.
حسین (ع) چه گذشت؟
آوردن آب از فرات
به هر حال هر لحظه تب عطش در خیمهها افزون
میشد. امام علیه السلام برادر خود عباس بن
علی بن ابی طالب را فراخواند و به او مأموریت
داد تا همراه سی نفر سواره و بیست نفر پیاده
جهت تدارک آب برای خیمهها حرکت کند در
حالی که بیست مشک با خود داشتند. آنان شبانه
حرکت کردند تا به نزدیکی شط فرات رسیدند
در حالی که نافع بن هلال پیشاپیش ایشان با
پرچم مخصوص حرکت میکرد.
عمر بن حجّاج پرسید: کیستی؟!
نافع بن هلال خود را معرّفی کرد.
ابن حجّاج گفت: ای برادر! خوش آمدی،
علت آمدنت به این جا چیست؟
نافع گفت: آمدهام تا از این آب که ما را از آن
محروم کردهاند، بنوشم.
عمر بن حجاج گفت: به خدا سوگند در حالی که
حسین و یارانش تشنه کامند هرگز به تنهایی
آب ننوشم.
سپاهیان عمر و بن حجّاج متوجه همراهان نافع بن
هلال شدند، و عمروبن حجّاج گفت: آنها نباید از
این آب بنوشند، ما را برای همین جهت در این
مکان گمارده اند.
در حالی که سپاهیان عمرو بن حجاج نزدیک تر
می شدند، عباس بن علی به پیادگان دستور داد
تا مشکها را پر کنند، و پیادگان نیز طبق دستور
عمل کردند، و چون عمرو بن حجاج و سپاهیانش
خواستند راه را بر آنان ببندند، عباس بن علی و
نافع بن هلال بر آنها حمله ور شدند و آنها را به
پیکار مشغول کردند، و سواران، راه را بر سپاه
عمرو بن حجاج بستند تا پیادگان توانستند مشکهای
آب را از آن منطقه دور کرده و به خیمه ها
برسانند.
سپاهیان عرو بن حجاج بر سواران تاختند و
اندکی آنها را به عقب راندند تا آن که مردی از
سپاهیان عمروبن حجاج با نیزه نافع بن هلال،
زخمی عمیق برداشت و به علت خونریزی
شدید جان داد، و اصحاب به نزد امام بازگشتند.
۱.۷k
۱۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.