"برای تمام دختران شهرم نگرانم"
"برای تمام دختران شهرم نگرانم"
برای تمام دختران ِ به روز ِ شیک پوش ِ شاد ِ شهرم، برای تمام دختران ِ ساده و بی آلایش و معصوم شهرم، نگرانم...
از در سلطه قرار گرفتن هر دختری زیر اراده ی یک عقیده ی از پیش تعیین شده، می ترسم!
هر بار که یک دختر تنها را در هر مکان عمومی ای میبینم، میترسم!
میترسم و نگرانم! که نکند چشمان آلوده دنبالش کنند.. نکند فکرهای آلوده احاطه اش کنند.. نکند به اسم عشق، انگشتان ِ مردانه ی نامردی، در انگشتان ِ باریکش چفت شوند...
"برای تمام دختران شهرم نگرانم"
بخصوص قشر فقیرتر و پایین تر، که به اسم رهایی از شرایط بد، اگر به سمت فرار و اعتیاد نروند، قانع میشوند به ازدواج؛ و تمام روزهای جوانی شان را زیر سلطه ی یک مرد میگذرانند، و در بهترین و بهترین حالت، تنها تبدیل به یک مادر میشوند، دور از هر آرزوی شخصی برای خودشان!
"برای تمام دختران شهرم نگرانم"
که خنده هایشان، سرخوشی و شادمانی شان در نطفه خفه میشود..
وچه بسیارند.. دخترانی که تنها بدلیل زن بودن، به تندیسی از عقده و یاس تبدیل شده اند..
چه بسیارند.. دخترانی که هر روز، جسمشان، قلبشان، احساساتشان، زیبایی هایشان، اندیشه شان، فکرشان، زیر دست یک مشت عقاید کهنه، تکه تکه میشود..پاره پاره میشود..از هم می پاشد و فراموش میشود، برای تمام دختران شهرم،کشورم و حتی جهانم، نگرانم..
و امیدوارم روزی.. روزی... واژه هایی مثل امنیت ، آرامش و آزادی به تمام دختران و زنان هم، روی خوش نشان دهند...
برای تمام دختران ِ به روز ِ شیک پوش ِ شاد ِ شهرم، برای تمام دختران ِ ساده و بی آلایش و معصوم شهرم، نگرانم...
از در سلطه قرار گرفتن هر دختری زیر اراده ی یک عقیده ی از پیش تعیین شده، می ترسم!
هر بار که یک دختر تنها را در هر مکان عمومی ای میبینم، میترسم!
میترسم و نگرانم! که نکند چشمان آلوده دنبالش کنند.. نکند فکرهای آلوده احاطه اش کنند.. نکند به اسم عشق، انگشتان ِ مردانه ی نامردی، در انگشتان ِ باریکش چفت شوند...
"برای تمام دختران شهرم نگرانم"
بخصوص قشر فقیرتر و پایین تر، که به اسم رهایی از شرایط بد، اگر به سمت فرار و اعتیاد نروند، قانع میشوند به ازدواج؛ و تمام روزهای جوانی شان را زیر سلطه ی یک مرد میگذرانند، و در بهترین و بهترین حالت، تنها تبدیل به یک مادر میشوند، دور از هر آرزوی شخصی برای خودشان!
"برای تمام دختران شهرم نگرانم"
که خنده هایشان، سرخوشی و شادمانی شان در نطفه خفه میشود..
وچه بسیارند.. دخترانی که تنها بدلیل زن بودن، به تندیسی از عقده و یاس تبدیل شده اند..
چه بسیارند.. دخترانی که هر روز، جسمشان، قلبشان، احساساتشان، زیبایی هایشان، اندیشه شان، فکرشان، زیر دست یک مشت عقاید کهنه، تکه تکه میشود..پاره پاره میشود..از هم می پاشد و فراموش میشود، برای تمام دختران شهرم،کشورم و حتی جهانم، نگرانم..
و امیدوارم روزی.. روزی... واژه هایی مثل امنیت ، آرامش و آزادی به تمام دختران و زنان هم، روی خوش نشان دهند...
۷۲۸
۰۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.