مگر نمیگویند که هر آدمی

مگر نمی‌گویند که هر آدمی
یک بار عاشق می‌شود؟
پس چرا هر صبح
که چشم‌هات را باز می‌کنی
دل می‌بازم باز؟
چرا هربار که از کنارم می‌گذری
نفست می‌کشم باز؟
چرا هربار که می‌خندی
در آغوشت در به در می‌شوم باز؟
چرا هربار که تنت را کشف می‌کنم
تکه‌های لباسم بال در می‌آورند باز؟
دیدگاه ها (۱)

زن ...مرد ثروتمند یا پر آوازه و یا حتی شاعر نمی‌خواهد! مردی ...

زنده بودن حرکتی است افقیاز گهواره تا گورامازندگی کردن حرکتی ...

از همان فولکس های قدیمی بیاوردور تا دورش را گل می‌زنمچند عدد...

موهایت را همیشه برایمجوگندمی نگه دار!جو یا گندمش فرقی ندارد....

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط