نادر ابراهیمی در کتاب یک عاشقانه آرام میگوید
📃 نادر ابراهیمی در کتاب "یک عاشقانه آرام " میگوید :
"قلب" مهمانخانه نیست
که آدمها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز در آن بمانند و بعد بروند،
قلب لانه گنجشک نیست،
که در بهار ساخته شود و در پاییز باد آن را باخودش ببرد،
"قلب" ... راستش نمیدانم چیست ؟!!
اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است،
قلب چاه دلخوری نیست،
که به وقت بدخلقی، سنگریزه ای بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی!
"قلب" آیینه ایست که با هر شکستن،
چند تکه میشود و پکپارچگی اش از هم می پاشد ...
"قلب" قاصدکی ست،
که اگر پرهایش را بچینی، دیگر به آسمان اوج نمیگیرد،
"قلب" برکه ای ست،
که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد،
"قلب" اگر بتواند کسی را دوست بدارد،
خوبی ها و حتی زخم زبانهایش را نقش دیوارش می کند،
حال، اینکه قلب چیست ؟! ، بماند !
فقط این را می دانم؛
"قلب" وسعتی دارد به اندازه حضور خدا ...
من حرمی مقدس تر از قلب، سراغ ندارم ...
"قلب" مهمانخانه نیست
که آدمها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز در آن بمانند و بعد بروند،
قلب لانه گنجشک نیست،
که در بهار ساخته شود و در پاییز باد آن را باخودش ببرد،
"قلب" ... راستش نمیدانم چیست ؟!!
اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است،
قلب چاه دلخوری نیست،
که به وقت بدخلقی، سنگریزه ای بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی!
"قلب" آیینه ایست که با هر شکستن،
چند تکه میشود و پکپارچگی اش از هم می پاشد ...
"قلب" قاصدکی ست،
که اگر پرهایش را بچینی، دیگر به آسمان اوج نمیگیرد،
"قلب" برکه ای ست،
که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد،
"قلب" اگر بتواند کسی را دوست بدارد،
خوبی ها و حتی زخم زبانهایش را نقش دیوارش می کند،
حال، اینکه قلب چیست ؟! ، بماند !
فقط این را می دانم؛
"قلب" وسعتی دارد به اندازه حضور خدا ...
من حرمی مقدس تر از قلب، سراغ ندارم ...
- ۵۹۴
- ۳۰ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط