بوسه های تو

بوسه های تو
گنجشککان پر گوی باغند
و پستان هایت کندوی کوهستان هاست
و تنت
رازی ست جاودانه
که در خلوتی عظیم
با منش در میان می گذارند
تن تو آهنگی ست
و تن من کلمه ئی ست که در آن می نشیند
تا نغمه ئی در وجود آید :
سرودی که تداوم را می تپد
در نگاهت همه مهربانی هاست :
قاصدی که زندگی را خبر می دهد
و در سکوتت همه صداها :
فریادی که بودن را تجربه می کند...?
دیدگاه ها (۱)

ما آدم ها خیلی عجیبیم!به کسی دل میبندیم که به طور واضحمیبینی...

بوی تنت...زیبایی اتچشم حقیقتم را بستو سیاهی یک خواست نا مشرو...

آغوش بگشاتن وحشی گداخته ام رادر میانه ی بازوانترام کن ...آرا...

حوا که بغض کند…حتی خدا هم اگر سیب بیاورد….چیزی بجز آغوش ادم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط