من تو را "فقط" دوست دارم؛
من تو را "فقط" دوست دارم؛
در حدی که یک کلام بگویم:
«نبودی نگرانت شدم»
عاشقت نیستم که الکی شلوغش کنم،
یا سرت داد بزنم:
«کجا بودی؟
با که بودی؟
پس چرا خبری ندادی؟»
من تو را "فقط" دوست دارم؛
در حدی که اگر دلت گرفته بود و حرف داشتی،
بتوانم کنارت بنشینم،
و ساعت ها فقط گوش کنم.
عاشقت نیستم که مثلا بگویم:
«ول کن این حرف ها را..
درست میشود..» .
من تو را "فقط" دوست دارم؛
در حدی که اگر خواستی بروی،
فقط بگویم «مراقب خودت باش»
عاشقت نیستم که به پایت بیفتم
و بگویم «نرو»
.
من تو را،
"فقط و فقط" دوست دارم؛
در حدی که این دوست داشتن،
دوست داشتن بماند.
چون اگر عشق شود خرابش میکنیم.
آدم ها عشق را خراب میکنند.
تو بیا همین دوست داشتن را خوب اجرا کنیم.
در حدی که یک کلام بگویم:
«نبودی نگرانت شدم»
عاشقت نیستم که الکی شلوغش کنم،
یا سرت داد بزنم:
«کجا بودی؟
با که بودی؟
پس چرا خبری ندادی؟»
من تو را "فقط" دوست دارم؛
در حدی که اگر دلت گرفته بود و حرف داشتی،
بتوانم کنارت بنشینم،
و ساعت ها فقط گوش کنم.
عاشقت نیستم که مثلا بگویم:
«ول کن این حرف ها را..
درست میشود..» .
من تو را "فقط" دوست دارم؛
در حدی که اگر خواستی بروی،
فقط بگویم «مراقب خودت باش»
عاشقت نیستم که به پایت بیفتم
و بگویم «نرو»
.
من تو را،
"فقط و فقط" دوست دارم؛
در حدی که این دوست داشتن،
دوست داشتن بماند.
چون اگر عشق شود خرابش میکنیم.
آدم ها عشق را خراب میکنند.
تو بیا همین دوست داشتن را خوب اجرا کنیم.
۲.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.