چند پارتی تهیونگ
چند پارتی تهیونگ
نام:وقتی بدون اینکه بهش بگی با دوستش رفتی بیرون (درخواستی)
تهیونگ:چشمم روشن میبینم داری بهم خیانت میکنی
ا.ت:تهیو.....
تهیونگ:ساکتتتتت مگه چی برات کم گذاشتم که رفتی با یکی دیگه اونم با بهترین دوستم(داد)
جونگ سوک:تهیونگ ببین......
تهیونگ:خفه شو نمیخوام چیزی بشنوم برات متاسفم ا.ت(داد)
تهیونگ از اونجا رفت
ا.ت:آخه من چرا باید بهش خیانت کنم من خیلی دوسش دارم (گریه)
جونگ سوک:ا.ت برو خونه باهاش حرف بزن و حقیقت رو بهش بگو
ا.ت:باشه(بغض)
ویو ا.ت
سریع دویدم رفتم سمت خونه بعد از چند دقیقه رسیدم در خونه رو باز کردم رفتم داخل
ا.ت:تهیونگ. تهیونگ عزیزم خونه ای ؟تهیونگ(داد)
چرا یهو اینطوری شد باید ازش اجازه میگرفتم باید بهش میگفتم
ویو شب
رو کاناپه نشسته بودم هنوز تهیونگ نیومده بود ساعت ۱۰:۳۰ شبه نگرانشم توی فکر بودم که صدای بسته شدن در اومد
ا.ت:تهیونگ عزیزم اومدی؟
تهیونگ حتی نگاهمم نکرد بدون توجه بهم از کنارم رد شد و رفت داخل آشپز خونه منم رفتم دنبالش
ا.ت:تهیونگ باید باهات حرف بزنم
تهیونگ:من حرفی باهات ندارم همه چیز رو با چشم خودم دیدم(داد)
ا.ت:ته اینطوری که فکر میکنی نیست(بغض )
تهیونگ:پس چطوریه ها؟چطوریه؟ عوضی من برات چی کم گذاشتم ها؟برات چی کم گذاشتم که رفتی با اون؟ده حرف بزن(عربده)
ا.ت:ته لطفا گوشکن م. من می.میخواستم ب.برای ت.تولدت کادو ب.بخرم و. ولی نمیدونستم چی دوست د. داری ب. برای همین به جونگ سوک گ.گفتم کمکم کنه برات ک. کادو بخرم م. من بهت خیانت نکردم ته(گریه)
تهیونگ:............ادامه دارد
(شرایط:۲۰ لایک❤️🔥)
نام:وقتی بدون اینکه بهش بگی با دوستش رفتی بیرون (درخواستی)
تهیونگ:چشمم روشن میبینم داری بهم خیانت میکنی
ا.ت:تهیو.....
تهیونگ:ساکتتتتت مگه چی برات کم گذاشتم که رفتی با یکی دیگه اونم با بهترین دوستم(داد)
جونگ سوک:تهیونگ ببین......
تهیونگ:خفه شو نمیخوام چیزی بشنوم برات متاسفم ا.ت(داد)
تهیونگ از اونجا رفت
ا.ت:آخه من چرا باید بهش خیانت کنم من خیلی دوسش دارم (گریه)
جونگ سوک:ا.ت برو خونه باهاش حرف بزن و حقیقت رو بهش بگو
ا.ت:باشه(بغض)
ویو ا.ت
سریع دویدم رفتم سمت خونه بعد از چند دقیقه رسیدم در خونه رو باز کردم رفتم داخل
ا.ت:تهیونگ. تهیونگ عزیزم خونه ای ؟تهیونگ(داد)
چرا یهو اینطوری شد باید ازش اجازه میگرفتم باید بهش میگفتم
ویو شب
رو کاناپه نشسته بودم هنوز تهیونگ نیومده بود ساعت ۱۰:۳۰ شبه نگرانشم توی فکر بودم که صدای بسته شدن در اومد
ا.ت:تهیونگ عزیزم اومدی؟
تهیونگ حتی نگاهمم نکرد بدون توجه بهم از کنارم رد شد و رفت داخل آشپز خونه منم رفتم دنبالش
ا.ت:تهیونگ باید باهات حرف بزنم
تهیونگ:من حرفی باهات ندارم همه چیز رو با چشم خودم دیدم(داد)
ا.ت:ته اینطوری که فکر میکنی نیست(بغض )
تهیونگ:پس چطوریه ها؟چطوریه؟ عوضی من برات چی کم گذاشتم ها؟برات چی کم گذاشتم که رفتی با اون؟ده حرف بزن(عربده)
ا.ت:ته لطفا گوشکن م. من می.میخواستم ب.برای ت.تولدت کادو ب.بخرم و. ولی نمیدونستم چی دوست د. داری ب. برای همین به جونگ سوک گ.گفتم کمکم کنه برات ک. کادو بخرم م. من بهت خیانت نکردم ته(گریه)
تهیونگ:............ادامه دارد
(شرایط:۲۰ لایک❤️🔥)
- ۱۱.۱k
- ۲۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط