آنقدرازتو نوشتم همه جا پیش همه

آنقدَرازتو نوشتم همه جا پیش همه
قصّه شاعری ام یکسره دیوان تو شد

جگرم خون شده ای کاش که میفهمیدی
در خودش گم شده بود آنکه غزلخوان تو شد

#علی_نیاکوئی_لنگرودی
دیدگاه ها (۲)

پاییز جان میشود زودتر تمام شوی...از وقتی که امدی گذاشت و رفت...

#وکیلم؟؟!!عاقد گفت عروس خانوم وکیلم؟ گفتند عروس رفته گل بچین...

خب لعنتی جان !یکبار هم تو بشو همانی که من می‌خواهمهمانی که ب...

محبوبم ...!شما همه جا هستید,جز یکی دو جا ...یکی در تنهایی .....

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

هری و مامانش😁

ای وای مادرم، دوباره دست به بازویت گرفتی و مرا پریشان کردی، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط