Bleeding Love
Bleeding Love
P: 3
ویو ا/ت
داشتم غذا میخوردم ک گوشیم زنگ خورد ی فحش بهش دادم(پوکرفیس😂) بعد جوابشا دادم ک دیدم لیسا بودش
(مکالمه ا/ت و لیسا)
(لیسارا با این =علامت و ا/ت با این +علامت)
=سلام ا/ت خبی کجایی چیکارا میکنی؟
+: بابا دودقیقه نفس بگیر خوبم خونم داشتم غذا میخوردم ک خانوم زنگ زدی
=: باشه خیلی خب راستی فردا میخای بری جنگل؟
+: اره و خیلی میترسم میتونی باهام بیای؟
=: اره میتونم میخای به بقیه هم بگم؟
+: اره بهشون بگو ک تنها نباشیم
=: باشه پس فردا میام دنبالت تا بریم فعلا بای
+: اک بای
(پایان مکالمه)
20مین بعد:
ویوا/ت
غذا تموم کردم از روی میز جمش مردم تلویزیونا خاموش کردم و رفتم بالا رفتم توی اتاقم و رفتم سمت کمد لباسم لباس خوابما پوشیدم ک خیلی خوشگل بود و رفتم یمته دستشویی مسواک زدم و روتینه پوستیما انجام دادم و رفتم روی تخت ولو شدم و خوابیدم
صبح ساعت7:10
با الار گوشیم از خواب بیدارشدم چشاما مالوندم و رفتم سمت دستشویی بعد کارهای مربوطه امدم بیرون و رفتم پایین رفتم سمته اشپزخونه و ی صبحانه خوشمزه درست کردم و روی میز چیدم ساعتا نگاه کردم ک ساعت 7:20 بودش و رفتم سره میز و صندلیا کشیدم و شروع به خوردن کردم و 20 مین بعد صبحانم تموم شد و رفتم ظرفارا شستم و رفتم بالا توی اتاقم و لباساما عضو کردم ی لباس ساده و خوشگل پوشیدم (عکسشا میذارم) و رفتم سمته میز ارایشم و موهامو صاف کرپم و ی ارایش ساده کردم و کفشما ورداشتم و رفتم پایین ک گوشیم زنگ خورد دیدم لیساس و گوشیا رده تماس کردم و رفتم پایین کفشاما پوشیدم دره خونه را قفل کردم و رفتم سمته ماشین لیسا ک دیدم بقیه هم هستن به همشون سلام دادم و رفتم نشستم روی صندلی ک لیسا رفت چمدونما گذاشت صندقه عقب و یوار ماشین شد و راه افتادیم سمته جنگل بعد 40مینی رسیدم به ی جنگل خوشگل و ی کلبه ک از قبل اجاره کردبم رفتیم سمته اون و وسایلمونا گذاشتیم داخل اتاقامون و پریدم روی تخت ک گوشیم زنگ خورد ک دیدم..........
بچه ها ببخشید ک بعد سه چهار روز گذاشتم و الان دو پارته دیگه هم اپ میکنم و حتما حمایت کنید 🥰😊
P: 3
ویو ا/ت
داشتم غذا میخوردم ک گوشیم زنگ خورد ی فحش بهش دادم(پوکرفیس😂) بعد جوابشا دادم ک دیدم لیسا بودش
(مکالمه ا/ت و لیسا)
(لیسارا با این =علامت و ا/ت با این +علامت)
=سلام ا/ت خبی کجایی چیکارا میکنی؟
+: بابا دودقیقه نفس بگیر خوبم خونم داشتم غذا میخوردم ک خانوم زنگ زدی
=: باشه خیلی خب راستی فردا میخای بری جنگل؟
+: اره و خیلی میترسم میتونی باهام بیای؟
=: اره میتونم میخای به بقیه هم بگم؟
+: اره بهشون بگو ک تنها نباشیم
=: باشه پس فردا میام دنبالت تا بریم فعلا بای
+: اک بای
(پایان مکالمه)
20مین بعد:
ویوا/ت
غذا تموم کردم از روی میز جمش مردم تلویزیونا خاموش کردم و رفتم بالا رفتم توی اتاقم و رفتم سمت کمد لباسم لباس خوابما پوشیدم ک خیلی خوشگل بود و رفتم یمته دستشویی مسواک زدم و روتینه پوستیما انجام دادم و رفتم روی تخت ولو شدم و خوابیدم
صبح ساعت7:10
با الار گوشیم از خواب بیدارشدم چشاما مالوندم و رفتم سمت دستشویی بعد کارهای مربوطه امدم بیرون و رفتم پایین رفتم سمته اشپزخونه و ی صبحانه خوشمزه درست کردم و روی میز چیدم ساعتا نگاه کردم ک ساعت 7:20 بودش و رفتم سره میز و صندلیا کشیدم و شروع به خوردن کردم و 20 مین بعد صبحانم تموم شد و رفتم ظرفارا شستم و رفتم بالا توی اتاقم و لباساما عضو کردم ی لباس ساده و خوشگل پوشیدم (عکسشا میذارم) و رفتم سمته میز ارایشم و موهامو صاف کرپم و ی ارایش ساده کردم و کفشما ورداشتم و رفتم پایین ک گوشیم زنگ خورد دیدم لیساس و گوشیا رده تماس کردم و رفتم پایین کفشاما پوشیدم دره خونه را قفل کردم و رفتم سمته ماشین لیسا ک دیدم بقیه هم هستن به همشون سلام دادم و رفتم نشستم روی صندلی ک لیسا رفت چمدونما گذاشت صندقه عقب و یوار ماشین شد و راه افتادیم سمته جنگل بعد 40مینی رسیدم به ی جنگل خوشگل و ی کلبه ک از قبل اجاره کردبم رفتیم سمته اون و وسایلمونا گذاشتیم داخل اتاقامون و پریدم روی تخت ک گوشیم زنگ خورد ک دیدم..........
بچه ها ببخشید ک بعد سه چهار روز گذاشتم و الان دو پارته دیگه هم اپ میکنم و حتما حمایت کنید 🥰😊
۵.۱k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.