غروب آمد و کبوتران قاصدم نیامدند
غروب آمد و کبوتران قاصدم نیامدند
و من دلام چه شور میزند
به آسمان نگاه میکنم
به پولک ستارهها
و یادشان در این تن تکیده تیر میکشد
کجا فرود آمدید
کدام بام ناشناس
و بر پر سفیدتان کنون که دست میکشد؟
چه فکر تلخ و تیرهای به دور از شما
نوار خون که بسته در میان بالهایتان
ستارگان کبوتران بیپیام و بیپرند
هنوز از کنار این دریچه من در انتظار
به آسمان نگاه میکنم
و من دلام چه شور میزند
به آسمان نگاه میکنم
به پولک ستارهها
و یادشان در این تن تکیده تیر میکشد
کجا فرود آمدید
کدام بام ناشناس
و بر پر سفیدتان کنون که دست میکشد؟
چه فکر تلخ و تیرهای به دور از شما
نوار خون که بسته در میان بالهایتان
ستارگان کبوتران بیپیام و بیپرند
هنوز از کنار این دریچه من در انتظار
به آسمان نگاه میکنم
۴.۸k
۰۴ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.