احساس میکنم

احساس میکنم ...

تمام دنیا تاریک شده ...

و تمام ساعت ها به خواب رفته اند ...

انگار من گوشه ای از ...

جایی که نمی شناسمش ایستاده ام ...

و یک نفر ...

آرام در ذهنم راه می رود ...

و نامم را صدا می کند ...

کسی که در خیالم ...

شبیه رویایی دور است ...

و در من محو می شود ...

باد می وزد ...

سوز می آید ...

و چشمهایم را می سوزاند ...

و صدای غمگینی ...

هوای گریه را با سوز میخواند ...

حالا من مانده ام ...

ساعتی که خوابیده ...

و دنیایی که تاریک است ...

و کوچه ای که بن بست است ...

و آهنگ سوزناکی که دلم را می لرزاند ...

تمام وجود من در زمستان گم شده است ...

زمستانی که ...

نه آمدنش را کسی فهمید ...

و نه رفتنش را ...
دیدگاه ها (۲۰)

کـَـم کـَـم یــاد گـرفتـه ام . . .به جــایِ تــو فکــر کُـنـ...

او کــــه رفــــت . . .سوختـن زنـدگــــی ام را . . .همــــه ...

تلــاش بیهـــوده نکــن . . .چنــان مــرده ای در مـــن . . .ک...

ایـــن هــــوا . . .هــوای خـوبـی ســت . . .بــرای دلتنگـــ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط