✯love in hate✯
✯love in hate✯
پارت۳۶
پروژرو انجام دادیم دیگه شب شده بود کوک خوابیده بود پاشدم رفتم پیشه همون دریاچه..توشب خیلی قشنگ بود(اسلاید بعد)...نشسته بودم واسه خودم که یکیو پشت سرم احساس کردم
_میسو
+جیغغغ ترسیدممم
_ببخشید حالت خوبع؟؟؟
+خوبم..چیه
_هیچی اومدم اینو بت بدم
+دستبندم؟؟؟
_بگیرش
+این دفه چی میخوای
_اشتباه میکنی نمیخواستم بت تجاوز کنم
+پس چیکار میکردی
_قصدم این نبود
+پس چی بود؟؟؟
+نزدیکم نشوو
+با توام
_گوش کن نمیخواستم بهت تجا...میسووو
همینجوری که میومد جلو میرفتم عقب..پام لیز خورد و افتادم تو اب..سرم خورد به سنگ....
تهیونگ رفت تو اب و درش اورد..
_چشاتو باز کن
_لعنتی..
_جونگ کوک ببخشید
*تنفس دهان به دهان داد
بعد ۱۰مین"
+چرا نجاتم دادی
_سرما میخوری پاشو بریم
+جواب منو بده
*دستبندشو میکنه دستش
_بابتش چیزی نمیخوام..اینو بپوش
سویشرت سیاهشو تنم کرد..چرا انقد عوض شده
+چرا عجیب شدی...
_عجیب نشدم
+چرا شدی..
_نشدم
+همیشه اذیتم میکردی
_متاسفم
+حالت خوبه؟؟؟؟
_اره
+ولی احساس میکنم یه چیزی عجیبه
_چی
+اینکه مثل قبلت نیستی...اتفاقی افتاده؟؟
_اره..ولی نمیتونم بهت بگم
+چرا؟بهم بگو
_نه
+میخوام بدونم
+کیم تهیونگگ
+چه مرگت شده...دیگه با جیمینم حرف نمیزنی..با کوک سرد شدی..بخاطر منه؟میتونم مدرسمو عوض کنم..اگه نمیخوای من پیشه دوستات باشم فقط بهم بگو...قول میدم برم
_موضوع این نیست•-•
+پس چیه...از وقتی اومدیم به این جنگل...نه..از اون شبی که اومدم تو چادرت رفتارت عوض شده
_عذاب وجدانه
+نیست..من از مدرسه میرم
_نمیتونی امتحانا شرو شده
+چرا میتونم..اصلا به جهنم درسمو ادامه نمیدم..فوقش یه سال عقب میوفتم..چیه چرا اینجوری نگاممیکنی..باور نمیکنی؟؟ رسیدیم به خوابگاه نشونت می..
با برخورد لباش به لبام حرفم قط شد...میخواستم جداش کنم..ولی نتونستم..یه چیزی باعث میشد همراهیش کنم..
پارت۳۶
پروژرو انجام دادیم دیگه شب شده بود کوک خوابیده بود پاشدم رفتم پیشه همون دریاچه..توشب خیلی قشنگ بود(اسلاید بعد)...نشسته بودم واسه خودم که یکیو پشت سرم احساس کردم
_میسو
+جیغغغ ترسیدممم
_ببخشید حالت خوبع؟؟؟
+خوبم..چیه
_هیچی اومدم اینو بت بدم
+دستبندم؟؟؟
_بگیرش
+این دفه چی میخوای
_اشتباه میکنی نمیخواستم بت تجاوز کنم
+پس چیکار میکردی
_قصدم این نبود
+پس چی بود؟؟؟
+نزدیکم نشوو
+با توام
_گوش کن نمیخواستم بهت تجا...میسووو
همینجوری که میومد جلو میرفتم عقب..پام لیز خورد و افتادم تو اب..سرم خورد به سنگ....
تهیونگ رفت تو اب و درش اورد..
_چشاتو باز کن
_لعنتی..
_جونگ کوک ببخشید
*تنفس دهان به دهان داد
بعد ۱۰مین"
+چرا نجاتم دادی
_سرما میخوری پاشو بریم
+جواب منو بده
*دستبندشو میکنه دستش
_بابتش چیزی نمیخوام..اینو بپوش
سویشرت سیاهشو تنم کرد..چرا انقد عوض شده
+چرا عجیب شدی...
_عجیب نشدم
+چرا شدی..
_نشدم
+همیشه اذیتم میکردی
_متاسفم
+حالت خوبه؟؟؟؟
_اره
+ولی احساس میکنم یه چیزی عجیبه
_چی
+اینکه مثل قبلت نیستی...اتفاقی افتاده؟؟
_اره..ولی نمیتونم بهت بگم
+چرا؟بهم بگو
_نه
+میخوام بدونم
+کیم تهیونگگ
+چه مرگت شده...دیگه با جیمینم حرف نمیزنی..با کوک سرد شدی..بخاطر منه؟میتونم مدرسمو عوض کنم..اگه نمیخوای من پیشه دوستات باشم فقط بهم بگو...قول میدم برم
_موضوع این نیست•-•
+پس چیه...از وقتی اومدیم به این جنگل...نه..از اون شبی که اومدم تو چادرت رفتارت عوض شده
_عذاب وجدانه
+نیست..من از مدرسه میرم
_نمیتونی امتحانا شرو شده
+چرا میتونم..اصلا به جهنم درسمو ادامه نمیدم..فوقش یه سال عقب میوفتم..چیه چرا اینجوری نگاممیکنی..باور نمیکنی؟؟ رسیدیم به خوابگاه نشونت می..
با برخورد لباش به لبام حرفم قط شد...میخواستم جداش کنم..ولی نتونستم..یه چیزی باعث میشد همراهیش کنم..
۷.۹k
۳۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.