دریا را نمیشد

دریا را نمی‌شد
تانکر تانکر به شهر آورد
همین‌طور شهر را نمی‌شد
کامیون کامیون به ساحل برد
عمر مردی که دریا و شهر را یکسان دوست داشت
در جاده گذشت



#رسول_یونان

@dastkhatcafe
دیدگاه ها (۳)

خانه‌ای کلنگی با گیره‌های رنگیِ نو بر بندِ رختی پاره چه می‌ک...

با لب سُرخٓت مرا یاد خدا انداختیروزگارت خوش که از میخانه,مسج...

هوای روي تو دارم نمي‌گذارندممگر به کوي تو اين ابرها ببارندمم...

منی که عصر جمعه را همیشه با تو بهترمبیا بمان که بگذرد غروب ت...

#شهیدانهگر عقل پشت حرف دل "اما" نمی‌ گذاشتتردید پا به خلوت د...

"همزن " و "آبمیوه گیری" ام را از هم جدا کردم .زن و شوهرند و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط